سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را فراگیرید که فرا گرفتنش، حسنه است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
سیاسی اجتماعی ومناسبت ها
لینک‌های روزانه
پیوندها

13 آبان - روز دانش آموز

سیزدهم آبان ماه مصادف است با شهادت دانش آموزان مسلمانى که در چنین روزى به مناسبت سالگرد تبعید امام(ره) واعتراض به رژیم جنایتکار شاه در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند دانش آموزان مسلمان همچون سایر اقشار ملت،در اطاعت از فرامین امام(ره) که همه مردم را به مبارزه بى‏امان با رژیم آمریکایى شاه دعوت مى‏نمود، سراز پانمى‏شناختند و نجات اسلام را در پیروزى کامل این رهبر سازش ناپذیر مى‏دانستند این قشر جوان و فعال جامعه، بحق یکى از ارکان و پایه‏هاى مهم انقلاب پیروزمند اسلامى مى‏باشد اینک به مناسبت‏سالگرد شهادت دانش آموزان مبارزى که در دانشگاه تهران در خون خویش غوطه‏ور شدند، نگاهى مى‏افکنیم به‏چگونگى آن حادثه غمبار و پیروزى ساز:
صبح روز 13 آبان 57، دانش آموزان در حالى که مدارس خود را تعطیل کرده بودند، روى به سوى دانشگاه نهادند تا باردیگر پیوندشان را با رهبر بت‏شکن خویش، به جهان اعلام نمایند این جوانان پرشورِ خداجو، گروه گروه داخل‏دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههاى دیگرى از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند مزدوران رژیم‏شاه اطراف دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق‏طلبانه‏اى از گلویى برخاست آن را با گلوله‏پاسخ دهند دانش‏آموزان در کنار نرده‏ها و زمین چمن اجتماع کرده بودند و فریاد مقدّس«الله‏اکبر» آنان فضا را مى‏شکافت و تافاصله‏هاى دور طنین‏انداز مى‏شد ساعت یازده صبح حمله مزدوران رژیم شاه آغاز گشت ابتدا چند گلوله گاز اشک‏آور در میان دانش‏آموزان ودانشجویان پرتاب شد اجتماع‏کنندگان در حالى که به سختى نفس مى‏کشیدند صداى خود را رساتر کرده و با فریاددشمن‏شکن «اللَّه اکبر» لرزه براندام مأموران مسلح شاه افکندند در این هنگام تیراندازى مأمورین آغاز گشت و لاله‏هاى انقلاب یکى پس از دیگرى در خون غلطیدند جوانان مسلمان‏با فریاد اللَّه اکبر و در اوج کینه و دشمنى با آمریکاى جنایتکار و با شعارهاى مرگ بر آمریکا و مرگ بر شاه به شهادت‏مى‏رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم مى‏دادند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایى و شکست‏مى‏کشاندند در این واقعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند یکى از شاهدان عینى، ماجرا را اینگونه تعریف مى‏کند:
«شنبه 13 آبان سال 57 ساعت 11 صبح، بیش از هفت هزار دانش‏آموز و دانشجو و دیگر اقشار مردم در محوطه‏دانشگاه تهران گرد آمده بودند و عده‏اى سرگرم تماشاى نمایشگاه عکس بودند و گروهى به سخنرانى گوش مى‏کردندناگهان یک کپسول گاز اشک‏آور که در هوا مى‏چرخید، روى زمین دانشگاه فرود آمد عده‏اى سراسیمه به سوى درورودى دانشگاه دویدند، ولى در همین موقع صداى تیراندازى بلند شد سربازان از پشت میله‏هاى دانشگاه به سوى‏مردم بى‏دفاع و حق‏طلب شلیک مى‏کردند هنوز فریادهاى «نترسید، تیراندازى هوایى است»بلند بود که دانشجویى به زمین درغلطید، از این لحظه به بعددانشگاه و خیابانهاى اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گریز شد ساعت ده صبح آن روز، اقشار مختلف مردم طى راهپیمایى با شکوهى، به جلوى دانشگاه تهران رسیده بودند که موردتعرض قواى انتظامى قرار گرفتند گفته شد در این هنگام یک مأمور با لباس شخصى و با استفاده از اسلحه کمرى به‏طرف دانشجویان شلیک کرد که از سوى دانشجویان خلع سلاح شد دانشجویان و دانش‏آموزان قصد داشتند آن روز به سوى منزل آیةاللَّه طالقانى راهپیمایى کنند درست در موقعى که‏مى‏خواستند از دانشگاه خارج شوند، با تیراندازى نیروهاى انتظامى مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه این‏برخوردهاى خونین گشت مجروحان توسط دانشجویان به چند بیمارستان منتقل شدند در همان لحظات نخست قواى انتظامى وارد دانشگاه‏شدند و دانشجویان و دانش‏آموزان براى مقابله با این حمله، آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند مترپیشروى در دانشگاه آنجا را ترک کردند با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حکومت نظامى خیابانهاى اطراف دانشگاه و قسمتى از خیابان انقلاب را بستند ودانشجویان و دانش‏آموزان در خیابانهاى بلوار کشاورز، جمهورى اسلامى و فخر رازى پراکنده شدند تظاهرکنندگان درچند نقطه خیابانهاى جمهورى اسلامى و ولیعصر و خیابانهاى منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار اللَّه اکبر و لااله الا اللَّه، از این سو به آن سو فرار مى‏کردند ساعت دو بعدازظهر مجدداً سربازان حکومت نظامى بر روى دانشجویان و دانش‏آموزان که در داخل دانشگاه بودند،تیراندازى کردند، که در همان لحظاتِ اول، تعدادى از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلطیدند، دانشجویان ودانش‏آموزان با پلاکاردهایى که در آن تعداد کشته‏شدگان دانشگاه را 65 نفر نوشته بودند با دادن شعار اللَّه اکبر، خمینى‏رهبر، به راهپیمایى پرداختند جنگ و گریز مأموران فرماندارى نظامى با دانشجویان و دانش‏آموزان تا پاسى از شب‏ادامه داشت« 13 آبان این چنین به وجود آمد و دانش‏آموزان و دانشجویان اینگونه حماسه آفریدند و سالگرد تبعید امامشان را بااعتراض و مبارزه خونین خویش علیه طاغوت زمان، گرامى داشتند راه پاک شهداى 13 آبان گرامى باد و درود خدا بر ارواح مقدس همه شهداى انقلاب اسلامى


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/8/5:: 9:6 صبح     |     () نظر

کاپیتولاسیون؛ یعنى، وطن و استقلال وطن   را فروختن

  «من با تأثرات قلبى، روز شمارى مى‏کنم چه وقت مرگ پیش بیاید،   ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند،عزا کردند و چراغانى کردند، عزا   کردند و دسته جمعى رقصیدند، ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، باز هم‏چراغانى   کردند، پایکوبى کردند اگر من به جاى اینها بودم، این چراغانى‏ها را منع مى‏کردم،   مى‏گفتم بیرق سیاه بالاى‏سر بازارها بزنند بالاى سر خانه‏ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند، عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت،عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند«
کاپیتولاسیون؛ یعنى، مصونیّت خارجیها در ارتکاب جنایت

«قانونى به مجلس بردند که در آن اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیاً الحاق کردند به آنکه تمام مستشاران‏نظامى آمریکا با خانواده‏هایشان با کارمندان فنى‏شان، با خدمه‏شان و با هرکس که به آنها بستگى دارد از هر جنایتى که‏در ایران بکنند مصون هستند اگر یک خادم آمریکایى یا یک آشپز آمریکایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترورکند، زیر پاى خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد! دادگاههاى ایران حق محاکمه ندارند، بایدپرونده به آمریکا برود و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند
کاپیتولاسیون؛ یعنى، تنزل مقام و ارزش ملت ایران

« دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد، ملت ایران را از سگهاى آمریکایى پست‏تر کردند، اگر کسى‏یک سگ آمریکایى را با اتومبیل زیر بگیرد او را بازخواست مى‏کنند، حتى اگر شاه ایران یک سگ آمریکایى را بااتومبیل زیر بگیرد مورد بازخواست قرار مى‏گیرد، ولى چنانچه یک آشپز آمریکایى شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگترین‏مقام را زیر بگیرد، کسى حق تعرض ندارد«
کاپیتولاسیون؛ یعنى، وحشى معرفى کردن ملت مسلمان ایران

« مع ذلک ایران براى این دلارها خودش را فروخت، استقلال را فروخت، ما را جزء دول مستعمره حساب کرد ملت‏مسلمان ایران را در دنیا از وحشیها عقب مانده‏تر معرفى نمود«
هیأت حاکمه آمریکا منفورترین افراد بشر

«ما چون ملت ضعیفى هستیم و دلار نداریم باید زیر چکمه آمریکا برویم؟ آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکابدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدتر؛ لیکن امروز سر و کار ما با آمریکاست رئیس جمهورآمریکا بداند این معنا را، بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است که چنین ظلمى به ملت اسلامى‏کرده است! امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است دولت آمریکا این مطلب را بداند که او را در ایران‏ضایع و مفتضح کردند«
آمریکا سرمنشأ تمام گرفتاریها

«امروز تمام گرفتارى ما از آمریکاست، تمام گرفتارى ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم ازآمریکا هستند، این وزرا هم از آمریکا هستند! همه دست نشانده آمریکا هستند، اگر نیستند چرا در مقابل آن نمى‏ایستندداد بزنند«

تبعید آخرین تیر ترکش رژیم

رژیم در طول یکى دو سالى که امام(ره) علیه جنایتهایش قیام کرده بود، همه شیوه‏ها را براى آرام کردن ایشان به کار برد،لیکن هیچکدام از این شیوه‏ها نتوانسته بود امام را ساکت و آرام کرده و از تصمیم خود باز دارد فریبکارى و وارونه‏جلوه‏دادن حقایق، بازداشت و زندانى، تهمت و دروغ‏پردازى، جوسازیهاى کاذب، تهدید و تطمیع، وحشیگرى وکشتار، اختلاف‏افکنى و در برابر روح بزرگ امام بى‏اثر شده بود، حتى طرح اعدام نیز مشکل او را صد برابر مى‏کرد وطوفان آن، بنیان رژیم را از بیخ برمى‏کند، بنابراین براى رژیمى که مى‏خواست رویه معمول گذشته را با تمام ظلمها وجنایتهایش ادامه داده و تغییرى در سیاستهاى ضد دینى و ملى خود ندهد، تنها یک راه باقى مانده بود و آن تبعید امام‏بود که به گمان رژیم با این تبعید مانع را از سر راه برداشته و دستش براى انجام هر جنایتى باز مى‏شد رژیم در فاصله بین 4 تا 13 آبان )از زمان ایراد نطق امام تا روز دستگیرى( مشغول اتخاذ تصمیم درباره تبعید امام بود وبه اصطلاح تمام جوانب مسأله را بررسى مى‏کرد سرانجام پس از مشورتهاى زیاد و تماس با آمریکا تصمیم این کارگرفته شد و وسایل انجام آن مهیا گردید و نیروهاى کافى به این منظور به قم اعزام شد نیمه شب سیزدهم آبان ماه 1343 مأموران مسلح شاه، خانه امام(ره) را در قم محاصره کرده، از بام و دیوار وارد منزل‏شدند و امام(ره) را دستگیر و با اتومبیلى به طرف تهران بردند اتومبیل حامل امام(ره) در مدتى کمتر از 90 دقیقه از قم به تهران رسید و مستقیماً به طرف فرودگاه مهرآباد رفت درفرودگاه امام را سوار هواپیما کرده و روانه ترکیه نمودند بعد از تبعید، ساواک اطلاعیه از پیش آماده شده‏اى را از رادیو وتلویزیون و مطبوعات منتشر کرد متن اطلاعیه چنین تنظیم شده بود:

«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافى چون رویه آقاى خمینى و تحریکات مشارالیه، بر علیه منافع ملت و امنیت واستقلال تمامیت ارضى کشور تشخیص داده شد لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید - سازمان‏اطلاعات و امنیت کشور« امام(ره) تبعید گردید اما بر خلاف گمان رژیم، شعله‏هاى انقلاب هرگز خاموش نشد و از آنجا که ریشه آن در عمق جانهاقرار داشت، تبعید که آخرین سلاح رژیم در مقابله با نُضج انقلاب بود مؤثر، واقع نیفتاد و امام عزیز بعد از چهارده سال‏و سه ماه، در 12 بهمن 1357 به وطن بازگشتند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/7/28:: 11:34 صبح     |     () نظر

سالروز تبعید حضرت امام خمینی(ره)

    سیزده آبان ماه،   سالروز تبعید امام امت(ره) به کشور ترکیه است این تبعید به دنبال اعتراض شدید و   گسترده امام(ره) علیه‏تصویب لایحه اعطاى حق کاپیتولاسیون به اتباع آمریکایى مقیم در   ایران صورت گرفت کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولى، امتیاز ناحقى است که به اتباع خارجى در یک کشورى مى‏دهند تا براساس این‏امتیاز، خارجیان مقیم در آن کشور در محاکم آن کشور محاکمه نشوند بلکه در محاکم مربوط به دولت خود محاکمه‏گردند حق قضاوت کنسولى نشانگر چیرگى و تسلط کامل بیگانگان بر کشورى است که این امتیاز را به خارجیان داده‏است زیرا حق قضاوت کنسولى تنها استقلال قوه قضائیه را از هم نمى‏پاشد بلکه بیگانگان با استفاده از این امتیاز،آنچنان نفوذى در کشور مورد نظر پیدا مى‏کنند که براساس آن، استقلال کشور نیز از بین رفته و امور مملکت به دست‏سفرا و کنسولها اداره مى‏گردد سابقه تاریخى کاپیتولاسیون در ایران به زمان انعقاد عهدنامه ترکمن‏چاى برمى‏گردد در فصول هفت و هشت قراردادمذکور، مواردى گنجانده شد که حکایت از واگذارى حق کاپیتولاسیون به دولت روسیه داشت گوشه‏اى از فصول‏هفت و هشت بدین قرار است:

«تمام امور متنازع فیه و مرافعاتى که بین اتباع روس به وقوع مى‏رسد موافق قوانین و رسوم دولت روسیه، فقط به‏رسیدگى و حکم سفیر یا کنسولهاى اعلى حضرت امپراتور روس حل و فصل مى‏شود و همچنین اختلافات و دعاوى‏حاصله مابین اتباع روس و اتباع مملکت دیگر هر شخصى از اتباع روس با اتباع مملکت دیگرى متهم به جرمى گرددمورد هیچ تعرض و مزاحمت واقع نخواهد گردید. با اعطاى حق قضاوت کنسولى به روسیه، دیگر کشورهاى قدرتمند آن زمان نیز درصدد اخذ این امتیاز براى اتباع خوددر ایران برآمدند که در نتیجه آن، سردمداران حکومت، حدود یکصد سال استقلال ایران را به اجانب فروختند کاپیتولاسیون اثرات زیانبار متعددى دربرداشت که یکى از آنها آزاد بودن بیگانگان در انجام جنایت و خیانت بود ازآنجا که اتباع بیگانه مصونیت همه جانبه داشتند، دست به هر جنایتى مى‏زدند، دست آنها در انجام هر عملى از قتل وغارت گرفته تا جاسوسى و تجاوز به نوامیس مردم باز بود و کسى جرأت کوچکترین جسارت به آنها را نداشت درحقیقت آنها در انجام هر عمل زشتى مطلق العنان بودند، آزادیى که چنین کسانى داشتند هیچکس حتى بلند مرتبه‏ترین‏مقامات مملکتى نداشتند بدتر آنکه مسأله به همین جا ختم نمى‏شد بلکه بسیارى از افراد شرور و بیگانه‏پرست داخلى‏نیز خود را تحت حمایت سفارت‏خانه کشورى که حق قضاوت کنسولى داشت قرار مى‏دادند و با اخذ برگ‏تحت‏الحمایگى دست به کثیف‏ترین کارها مى‏زدند و هیچکس هم نمى‏توانست به آنها چیزى بگوید یا اقدامى‏علیه‏شان بکند خلاصه آنکه حق کاپیتولاسیون تمام امور مملکت را مختل مى‏ساخت و کشورهاى بیگانه را میدان‏دارواقعى امور مملکت مى‏نمود.

احیاى کاپیتولاسیون

کاپیتولاسیون در سال 1306 تحت فشار افکار عامه و فضاى حاکم بر روابط بین‏المللى که بعد از جنگ اول جهانى‏ایجاد شده بود، الغا گردید؛ اما هنوز بیش از سه دهه و اندى از تاریخ الغاى آن نمى‏گذشت که محمد رضا پهلوى،احیاگر مجدد کاپیتولاسیون در ایران شد کابینه اسداللَّه اعلم در تاریخ سیزدهم مهر سال 1342 به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنى بر اعطاى مصونیت قضایى‏به اتباع آمریکایى را به صورت یک لایحه قانونى در هیأت دولت تصویب کرد با تصویب این پیشنهاد اولین گام در راه‏احیاى کاپیتولاسیون برداشته شد بعد از تصویب این لایحه وزارت خارجه شاه سرافراز از این خیانت مراتب‏خوشوقتى و رضامندى رژیم را از این تصویب به اطلاع سفارت ولینعمت خود؛ یعنى آمریکاى جنایتکار رساند لایحه‏تصویب شده در هیأت دولت در سال 1343 به تصویب مجلسین شوراى ملى و سنا رسانده شد و قضیه به اصطلاح‏تمام شد امام(ره) که از نقشه‏هاى رژیم شاه و مذاکرات مجلس شاه ساخته با خبر بودند، خروشى طوفانبار سراپاى وجودشان رافراگرفت و تصمیم گرفتند حقایق را به مردم گفته و آنها را از فاجعه بزرگى که به دست رژیم به وقوع پیوسته بود، مطلع‏سازند این تصمیم امام رژیم را هراسناک ساخت به طورى‏که به شیوه‏هاى مختلف براى جلوگیرى از این امر متوسل‏شد؛ ولى با شناختى که از روحیه امام داشت مى‏دانست ایشان را با تهدید و ارعاب نه تنها نمى‏توان از کارى بازداشت‏بلکه موجب قاطعیت ایشان در انجام آن خواهد شد، بناچار درصدد برآمد که از راه غیرمستقیم و به وسیله عناصر به‏ظاهر غیروابسته و به اصطلاح با وجهه و به اسم نصیحت و اندرز خیرخواهانه ایشان را از حمله به رژیم و بخصوص‏آمریکا باز دارد رژیم از آنجا که در حقیقت حافظ منافع آمریکا در ایران بود و آمریکا را پشتوانه اصلى دوام خود مى‏دانست، مبارزه امام‏علیه آمریکا را به مراتب خطرناک‏تر از مبارزه علیه خود مى‏دانست و به هر شکلى سعى داشت امام را از این امر برحذردارد به همین سبب به طور غیرمستقیم فردى را به قم اعزام کرد تا با امام ملاقات کند؛ و چون امام اجازه ملاقات به آن‏شخص را نداد، شخص مذکور پیامى را که متضمن عواقب حمله به آمریکا بود با چهره‏اى به اصطلاح خیرخواهانه‏چنین گوشزد نمود:

«آیةاللَّه خمینى اگر این روزها بنا دارند نطقى ایراد کنند، باید خیلى مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردى‏نداشته باشد که خیلى خطرناک است و با عکس‏العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد، دیگر هر چه بگویند )حتى‏حمله به شخص شاه( چندان مهم نیست» امام(ره) بدون توجه به تمام کوششهایى که رژیم جهت جلوگیرى از امر افشاگرى توسط ایشان مى‏نمود در روز چهارم آبان1343 با ایراد نطق تاریخى خویش در قم رژیم را رسوا کرد و مفاسد کاپیتولاسیون و جنایت رژیم را در این باره به‏صورت ساده و پرشور، روشن نمود که قسمتهایى از آن نطق به شرح زیر است:


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/7/28:: 11:34 صبح     |     () نظر

سالگرد شهادت آیةاللَّه مصطفى خمینى

روز  اول آبان ماه مصادف با سالگرد شهادت آیةاللَّه حاج مصطفى خمینى عالم مبارز و اندیشمند توانا به دست عوامل‏رژیم منحوس پهلوى است
بدون شک سرمایه‏گذارى‏هاى مادى و معنوى در خصوص تجلیل و تکریم از شخصیتها، آنگاه بجا و در مسیر حقیقى‏است که براى تعظیم ارزشهاى واقعى به کار گرفته شوند و تعظیم شعائر الهى که نمودار ارزشهاى انسانى‏اند، خود به‏عنوان عامل رشد قلوب، یک ارزش است:
»
ومن یعظّم شعائراللَّه فانّها من تقوى القلوب»، از این روى تجلیل از افراد وقتى تعظیم شعائر الهى است که از»شخصیت» آنها باشد ونه از «شخص» آنان؛ زیرا انسان زمانى داراى شخصیت انسانى است که مظهر عینى و عملى‏ارزشهاى انسانى باشد و در این راستا هر چه کاملتر باشد از ارزشهاى انسانى برخوردارتر است و لذا نبى اکرم اسلام(ص) وعلى(ع) و سایر بزرگان دین نه تنها انسانهاى کاملند که اسوه‏هاى کمالند و انسانهاى کمال‏جو، براى نیل به کمال باید خودرا بر آنان تطبیق دهند و درست از همین دیدگاه است که با مرورى اجمالى بر سرگذشت بزرگمرد مورد نظر این مقال(حاج آقا مصطفى خمینى) بررسى شخصیت او را آغاز مى‏کنیم
مرورى اجمالى بر سرگذشت شهید
حاج آقا مصطفى پسر ارشد امام خمینى، رهبر کبیرانقلاب اسلامى0 در دوازدهم ماه رجب 1349 قمرى برابر با 1309هجرى شمسى در شهرستان قم دیده به جهان گشود او در سن 21 سالگى، در حوزه درس خارج فقه مرحوم‏آیةاللَّه‏العظمى بروجردى -طاب ثراه- به کسب فیض مشغول شد، خارج اصول را نزد پدر تلمّذ نمود و در سن 27سالگى به درجه اجتهاد نایل گردید و دروس علم رجال و فلسفه و تفسیر را در سطح عالى طىّ نمود با تبعید حضرت‏امام(ره) در 13 آبان 43 به ترکیه، وى نیز دستگیر و در »قزل قلعه« زندانى شد، ولى پس از دو ماه آزاد و سپس به ترکیه وپس از آن به همراه پدر بزرگوارش به عراق تبعید گردید و در همین تبعیدگاه در اول آبان ماه 1356 به شهادت رسیدنکته شنیدنى در این باره که نشانگر فضایل خاندان امام خمینى است آنکه:
حاج آقا مصطفى با جد بزرگوارش سیدمصطفى موسوى در چند جهت در مرگ و زندگى با هم شباهت داشته‏اند:

1- نام هر دو مصطفى بوده‏است، 2 - هر دو از رجال علم و تقوا بوده‏اند، 3 - تاریخ شهادت هر دو در ماه ذیحجةالحرام‏بوده‏است، 4 - هر دو در سن 47 سالگى به شهادت رسیده‏اند، 5 - هر دو با شیوه مزورانه به شهادت مى‏رسند، 6 -مدفن هر دو نجف‏اشرف است گویى تاریخ تکرار مى‏گردد این مرور اجمالى زمینه‏اى است براى ارزیابى شخصیت شهید بزرگوار و لذا به گوشه‏هایى از ابعاد شخصیت آن شهیدمى‏پردازیم:

1- ابعاد علمى شهید

شهید حاج آقا مصطفى از همان اول، حالت تعبد نسبت به مطالب علمى نداشت و مطلبى را سربسته نمى‏پذیرفت؛بلکه مانند خود امام در مقام تجزیه و تحلیل بر مى‏آمد و مى‏توان گفت که از همان اوایل، روح اجتهاد داشت و همین‏هم باعث ترقّى او شد ایشان تنها به فقه و اصول بسنده نمى‏کرد؛ بلکه در فنون مختلف مطالعه داشت وکار مى‏کرد، درادبیات خیلى وارد بود به هر کلمه‏اى که برخورد مى‏کرد، در آن دقت مى‏نمود و ریشه آن را در لغت مى‏یافت اگر درخلال بحث به یک جمله مبهمى برمى‏خورد، فوراً کتاب را مى‏آورد و ابهام آن را برطرف مى‏ساخت در علوم و فنون گوناگون از قبیل:
فقه، اصول، فلسفه، رجال، ادبیات، نحو و صرف و معانى متبحّر شده بود در درس خارج فقه امام(ره)، در نجف اشرف، شرکت مى‏کرد و از چهره‏هاى مبرّز درس به شمار مى‏رفت و حضرت امام‏هم به اشکالهاى ایشان کاملاً توجه داشتند او در هر جلسه‏اى شرکت مى‏کرد، از مسائل علمى سخن مى‏گفت و مجلس‏را به یک مجلس علمى مبدّل مى‏ساخت

2- حافظه و نبوغ فوق‏العاده
شهید بزرگوار از حافظه قوى و فوق‏العاده‏اى برخوردار بود و اگر به مطالبى برمى‏خورد فراموشش نمى‏کرد او استعدادو نبوغ قوى و فوق‏العاده‏اى داشت و به طورى‏که برخى مى‏گویند:
اگر کسى حافظه قوى داشته باشد، استعدادش کم‏است در مورد ایشان مصداق نداشت

3- علاقه به طالبان علم
شهید حاج آقا مصطفى به طلاب علاقه شدید داشت؛ مخصوصاً آنهایى که کوشش بیشترى به درس و بحث داشتند وحتى گاهى براى تشویق آنها مسأله‏اى را مطرح مى‏کرد و براى هرکس که بتواند آن را حل کند، جایزه‏اى نیز تعیین‏مى‏نمود و نظرشان این بود که به طلاب ممتاز و با استعداد باید اضافه بر «شهریه»، هر ماهه هدیه و جایزه‏اى بدهند که‏بیشتر تشویق شوند و ترقى نمایند
4- شهامت
در دورانى که بعثیها به حوزه علمیه و علماى نجف فشار زیاد آوردند و به مرحوم آیةاللَّه حکیم -رضوان‏اللَّه علیه- اهانت‏کردند و آن مرحوم را خانه‏نشین نمودند، روزى از بغداد، یکى از مأموران احمد حسن البکر آمد و شهید حاج آقامصطفى را به بغداد برد و در آنجا ایشان را تهدید کردند که با آقاى حکیم تماس نگیرد! ایشان برگشتند، رفت و آمدشان‏به منزل آن مرحوم بیشتر شد و بدون هیچ خوف و وحشتى، همواره به آنجا مى‏رفت و آنها را دلدارى مى‏داد، درصورتى که دیگران جرأت نمى‏کردند منزل آیةاللَّه حکیم بروند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/7/28:: 11:33 صبح     |     () نظر

5-پیاده رفتن به زیارت ابا  عبداللَّه(ع)

یکى از خصوصیات حاج آقا مصطفى پیاده رفتن به کربلا بود و در تمام زیارتهاى مخصوص امام حسین15) 7 شعبان،عرفه، اربعین، اول رجب و نیمه رجب( پیاده به زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) مشرف مى‏شد و فاصله طولانى میان‏نجف اشرف و کربلا را طى مى‏کرد، و معمولاً در اثر پیاده‏روى پایشان مجروح مى‏گردید و با آن حال به راه رفتن ادامه‏مى‏داد

6- احتیاط و تعبّد
در وصیتنامه ایشان آمده است:
جمیع کتابهاى خود را در اختیار حسین قرار مى‏دهم به شرط آنکه تحصیل علوم قدیمه‏کند و در غیر این صورت به کتابخانه مدرسه آقاى بروجردى در نجف اشرف تحویل دهند؛ چه آنکه نوعاً از وجوه‏تحصیل شده و خلاف احتیاط است که ارث برده شود نقل کرده‏اند در مواقعى که شعر خواندن مکروه است گاه‏مى‏شد که یک مصراع را سهواً مى‏خواند و به محض توجه، آن را رها مى‏کرد

7- ساده‏زیستى
شهید حاج آقا مصطفى خمینى با اینکه اهل مناجات و گریه و زیارت عاشورا بود اما هیچ رنگ خشک مقدسى وریاکارانه نداشت و ساده‏زیستى شیوه زندگى‏اش بوداو فرمان على(ع) را، هم خوب درک کرده بود و هم خوب آویزه‏گوش جان نموده بود، آنجا که مى‏فرماید:
خداوند بر آنان که رداى دین بر تن کرده‏اند و در جامعه به عنوان رهبران حق وعدالت قلمداد شده‏اند فرض نموده است که زندگى خود را با مردم ضعیف بسنجند تا درد فقر، فقیر را از پاى درنیاوردنقل است در تمام مدتى که ایشان در ایران یا عراق بودند حتى یک خانه ملکى هم نداشتند

8- جاذبه و دافعه
در عین حال که نسبت به کوچک و بزرگ احترام مى‏کرد مع‏ذلک اگر کسى در هدف با او مخالف بود و نسبت به انقلاب‏کینه داشت، بى‏تفاوت از کنار او مى‏گذشت و به هیچ وجه حاضر نبود او را احترام و تعظیم کند، همانگونه که على(ع)معیار آن را در عمل نشان داده است

9- راز و نیاز و عبادت
آیةاللَّه حاج آقا مصطفى خمینى به گفته یارانش فوق‏العاده به نماز شب اهمیت مى‏داد؛ به طورى‏که حتى در زندان،تبعید و میهمانى‏ها اغلب براى نماز شب و تهجّد به پا مى‏خاست و در عین حال بسیار خوش اخلاق و شوخ طبع بود

10- فعالیت سیاسى
آیةاللَّه حاج آقا مصطفى خمینى پس از بازداشت و تبعید حضرت امام(ره) به ترکیه، در سال 1343 توسط رژیم منحوس‏پهلوى دستگیر و به زندان قزل‏قلعه انتقال یافت که پس از مدتى بر اثر اعتراضات مردم مسلمان و تحت تأثیر افکارعمومى از زندان آزاد و به ترکیه و از آنجا به نجف اشرف تبعید شد وى در خارج از کشور تمامى گروههاى مبارز را علیه رژیم بسیج کرد او ارتباط فراوانى با دانشجویان مسلمان خارج ازکشور داشت و بسیارى از آنان را براى آموزش نظامى به فلسطین و جنوب لبنان مى‏فرستاد تا پس از تعلیمات نظامى‏براى مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه به کشور بازگردند ایشان با تمام نهضتهاى آزادیبخش جهان در تماس و با شخصیتهاى ارزنده اسلامى در سطح جهان مرتبط بود حاج آقامصطفى بى‏اندازه هوشیار و نفوذناپذیر بود و در طول مبارزات سیاسى، عوامل منحرف و نفوذى‏هاى وابسته به رژیم‏پهلوى توسط ایشان شناسایى و طرد مى‏شدند او به افراد در مسائل سیاسى خیلى دیر اعتماد مى‏کرد و معتقد بود که‏حمل بر صحت و حسن ظن خوب است؛ ولى در مسائل سیاسى اصل عدم اعتماد است، مگر اینکه خلاف آن ثابت‏شود

پایبندى به ولایت فقیه

حاج آقا مصطفى اعتماد راسخى به اصل ولایت فقیه داشت و هیچگاه گامى از راه حضرت امام فراتر نمى‏گذاشت وخودسرانه به کارى اقدام نمى‏کرد؛ به طورى که در همه امور سیاسى پیرو دستور و رهنمود حضرت امام(ره) بود؛ و بااینکه خود فقیه جامع‏الشرایط بود در مقابل دیدگاههاى حضرت امام(ره) خود را مجاز به دخالت در امور سیاسى‏نمى‏دانست و به همان‏گونه که حضرت امام(ره) در زمان آیةاللَّه العظمى بروجردى به ارایه پیشنهادات و دیدگاهها به‏ایشان اکتفا مى‏کردند، حاج آقا مصطفى دیدگاههاى خود را درباره نحوه مبارزه با رژیم ستمشاهى به حضرت امام ارایه‏مى‏کردند و صرفاً مطابق نظر ایشان عمل مى‏نمودند جان کلام آنکه:

تبلور عینى و عملى همه این ارزشها، او را شخصیتى بزرگ و ملکوتى پروراند، به گونه‏اى که از زبان بت‏شکن دوران، و اسلام‏شناس بزرگ قرن حضرت امام خمینى(ره) مفتخر به لقب «امید آینده اسلام» شد؛ و در حقیقت‏آنچه تاکنون گفته شد شرح پیش از متن همین کلام نورانى حضرت امام خمینى(ره) بود آرى، بحق او امید آینده اسلام و شهید بزرگوار انقلاب اسلامى بود و در واقع تجلیل از شخصیت آن اسلام‏شناس‏بزرگ، تکریم از فرهنگ و آرمان جهانى انقلاب اسلامى است

شهادت حاج آقا مصطفى
رژیم منحوس پهلوى که به نقش و اهمیت حاج آقا مصطفى در مبارزات مردم مسلمان علیه رژیم پى برده بود، همواره‏درصدد از بین بردن چنین شخصیت گرانمایه‏اى بود تا اینکه عوامل رژیم در توطئه‏اى رذیلانه و در شب یکشنبه اول‏آبان 1356 او را همچون اجداد بزرگوارش مسموم کرده و به شهادت رساندند شهادت او که همزمان با مبارزات گسترده مردم مسلمان کشورمان علیه استبداد پهلوى به وقوع پیوست، بى‏شک یکى‏از محرکهاى اصلى در انقلاب اسلامى بود پخش خبر شهادت حاج آقا مصطفى خمینى در روز اول آبان ماه سال 1356 در میان امت مسلمان و مراسمى که به‏مناسبت اربعین این شهید والامقام در قم برگزار شد به درگیرى مردم با مزدوران اطلاعاتى رژیم شاه انجامید و موجب‏شعله‏ور شدن آتش خشم مردم علیه رژیم منحوس پهلوى شد و این معناى همان جمله حضرت امام(ره) بود که فرمودند:
«مرگ مصطفى از الطاف خفیه الهى است» درود بر او و بر همه مردان خدا که نه تنها حیات و مماتشان خیر و برکت براى اسلام است که یاد و ذکر آنان نیز باعث‏نشر آیات قرآن و آثار اسلام مى‏باشد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/7/28:: 11:32 صبح     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


----------

Java Codes