سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن گویید تا شناخته شوید که آدمى زیر زبانش نهان است . [نهج البلاغه]
سیاسی اجتماعی ومناسبت ها
لینک‌های روزانه
پیوندها

زندگی حضرت امام موسی کاظم(ع)

  در چنین روزی در سال 183 هـ.ق مولای ما امام موسی‌بن‌جعفر(ع)، در سن 55 سالگی، در زندان سندی‌بن شاهک و به دستور هارو‌الرشید ملعون به شهادت رسید. آن حضرت در سن 20 سالگی به امامت رسیدند و مدت 35 سال امامت را به عهده داشتند. پذیرش ولایت و امامت آن حضرت، شرط ایمان و قبولی اعمال و رمز ملاقات خداوند در کمال طهارت و نورانیت است. آن حضرت، سه روز قبل از شهادت، به زندانیان خود«مسیب» فرمود: «من امشب به دیدار فرزندانم می‌شتابم و امانات امامت را به فرزندم علی بن موسی‌الرضا(ع) تحویل می‌دهم».
          مسیب می‌گوید:«شب دیدم آقا مشغول دعا شد و به ناگاه از مصلایش ناپدید شد. ساعتی گذشت و ناگهان دیدم مولایم موسی بن جعفر(ع) به مصلای خویش بازگشت و با دست خویش زنجیرها را به پایش بست. من به سجده افتادم و از خداوند به خاطر معرفت بیشتر امامم سپاسگزاری نمودم. امام مرا از سجده بلند کرد و فرمود: سه روز دیگر من به شهادت می‌رسم. علی پسر من امام شما است. مرا با آبی مسموم خواهند کرد: روز اول بر اثر زهر رنگ من زرد شود، روز بعد رنگم به سرخی می‌گراید و روز سوم رنگم سبز می‌گردد....».
          پس از شهادت، بدن مطهر آن حضرت را طبق دستور هارون با جامه‌های کهنه و همراه با غل و زنجیر روی نردبانی گذرادند و بر دوش چهار برده نهادند و از زندان بیرون آوردند، در حالی که کسی جلوی جنازه صدا می‌زد:«هذا امام الرفضه؛ این امام شیعیان است». آن‌گاه شیعیان باخبر شدند و گل آوردند و احترام کردند و بدن آن حضرت را در کمال شکوه و احترام به خاک سپردند.
         
          منابع:
          1 ـ شیخ حر عاملی، اثبات‌الهدایه، ج3، ص 181.
          2 ـ خیابانی، وقایع‌الایام، ماه رجب، ص 279.
         

 



نوشته شده توسط مباشری 85/10/12:: 11:4 عصر     |     () نظر


----------

Java Codes