سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان و دانش، برادران همزادند و دو رفیق اند که از هم جدا نمی شوند . [امام علی علیه السلام]
سیاسی اجتماعی ومناسبت ها
لینک‌های روزانه
پیوندها

انقلاب اسلامی و بیداری ملت‌های مسلمان
نخستین گام برای هر نوع مبارزه و جهاد و انقلاب؛ بیداری و آگاهی مردم، به عنوان ستون و بدنة اصلی حرکت‌ها و نهضت‌ها می‌باشد. آگاهی و بیداری مردم نقش بسیار مهم و حیاتی دارد. موتور اولیه حرکت و نیز شرط استمرار مبارزه، آگاهی مردم و شناخت مبارزین است. در حقیقت بدون حصول این آگاهی، نهضت و جنبش ماندگاری شروع نمی‌شود و صرفاً در اندیشه و تصور باقی می‌ماند. این شناخت و آگاهی شامل حوزه‌های مختلفی می‌باشد. آگاهی از وضعیت موجود، آگاهی از وضعیت مطلوب، آگاهی از لزوم حرکت و نهضت، شناخت و اطمینان از اصل امکان مبارزه و تحقق پیروزی، آگاهی از تون و امکانات خود و دشمن، شناخت و آگاهی نسبت به تجربة تاریخی و عملی سایر جنبش‌ها و نهضت‌ها از جمله این موارد می‌باشد. نظر به نقش و اهمیت این بدیاری و آگاهی اولیه، قدرت‌های استکباری جهانی و نیز حکام و سران کشورهای وابسته به آنان، همیشه به انحاء مختلف تلاش می‌کنند تا مردم نسبت به مسایل یاد شده در جهل و ناآگاهی باقی بمانند و بدین ترتیب به طور ریشه‌ای از تشکیل و رشد نهضت‌ها جلوگیری شود.

گام دوم در مبارزه پس از آگاهی داشتن، شهامت و شجاعت لازم برای مبارزه می‌باشد. اگر بیداری و آگاهی را به بنزین و موتور حرکت‌های انقلابی تشبیه نماییم، شهامت و شجاعت، جرقة لازم برای احتراق بنزین این موتور محرکه است. در این مورد نیز دشمنان تلاش زیادی کرده‌اند تا مردم بیدار و آگاه، فاقد شهامت و جرأت لازم بوده و افرادی ترسو و بزدل باشند.

تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، استکبار جهانی و عمال وابسته آنها در نگهداشتن مردم در جهل و ناآگاهی، تا حدود زیادی موفق بودند و با طر مواردی از قبیل نمی‌شود، قضا و قدر و تقدیر الهی چنین است، اوضاع موجود را توجیه می‌کردند. آن دسته از مردم نیز که فاقد شجاعت و جرأت لازم جهت مبارزه بودند، برای سرپوش گذاشتن بر این ضعف خود، به توجیهات فوق بیشتر دامن می‌زدند. از طرف دیگر الگوی مناسبی در این زمینه در اختیار نداشتند. لیکن به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران،‌آگاهی و بیداری گسترده‌ای در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان پدیدار گشته و شجاعت لازم را برای مبارزه به دست آوردند. بدین ترتیب دستاورد جهانی دیگری در دفتر دستاوردهای جهانی انقلب به ثبت رسید.

احمد جبرئیل دبیر کل جببه خلق برای زادی فلسطین می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران با رهبری اسلامی و حکیمانة آن، محوری برای بیداری اسلامی در جهان و پناهگاهی برای مجاهدان انقلابی شده است. » (1) و سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در بیروت می‌گوید: «انقلاب اسلامی ایران، مسلمانان جهان را بیدار کرد و به آنان عزت بخشید و این مسأله در حضور قوی ملتها در صحنه‌های جهاد و مبارزه علیه رژیم‌های وابسته غربی به خوبی نمایان است. »(2)

با پیروزی انقلاب اسلامی، در سراسر جهان اسلام، از یوگسلاوی و مراکش در غرب گرفته تا اندونزی و فیلیپین در شرق، یک جنبش مردمی نُضج گرفت. این تجدید حیات اسلامی به شکل‌های مختلف از قبیل حرکت‌های مردمی در عراق، جهاد مسلمانان در افغانستان اشغال شده توسط شوروی سابق، ترور انور سادات در مصر، مقاومت شدید در لبنان، بروز حرکت‌های اسلامی در کویت و بحرین، قیام مردم در الجزایر، مصر، تونس، مرکش و قیام اسلامی مردم فلسطین تجلی یافته است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب شد، مردمی که از عظمت قدرت خود بی‌اطلاع بودند و همة مظالم را در چهارچوب قسمت و قدیر و قضای الهی تفسیر می‌کردند، با برداشتی نوین از اسلام راستین و ناب به حرکت درآیند. این حرکت نه فقط شیعیان، بلکه طرفداران اهل سنت را نیز در برگرفت، چرا که پیام امام، پیام وحدت مسلمانان و یک پیام فراگیر و جهانی بود. هدف؛ اهتزاز پرچم لااله الا الله در سراسر جهان، نفی تمامی قدرت‌ها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و توده‌های مردم بود. والاترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران برای ملت‌های مستضعف جهان، تربیت انسان جدیدی بود که قادر به ایستادگی و مقاومت در مقابل ظلم باشد. این مسأله با ایجاد روحیه ایثار و مبارزه در میان امت اسلام، بزرگترین تهدید برای وضع موجود و ثبات تحمیلی غرب بر منطقه و نیز برای قدرت‌های غربی که بر مواضع استراتژیک و منابع زیرزمینی کشورهای منطقه تکیه داشتند، محسوب می‌شد. (3) این بیداری و آگاهی و جرأت مبارزه یافتن در قلمرو کشورهای زیادی به وجود آمد که امکان پرداختن به همه آنها از دایره بحث این مجموعة مختصر خارج است. لیکن به چند مورد آن به اختصار اشاره‌ای می‌کنیم:

فلسطین
هر چند بیداری و آگاهی لازم و جرأت مبارزه و درگیری با دشمن صهیونیستی در فلسطین مظلوم و مردم مبارز آن وجود داشت، اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اولاً بر اباد این بیداری و آگاهی افزود و موجب شد مبارزه با توان و ابعاد گسترده‌تری پیش برود و نشاط مبارزه و نور امید به پیروزی بین میلیونها انسان مسلمان و مستضعف فلسطینی به وجود آید. ثانیاً انقلاب ایران موجب شد تا اسلام وارد صحنه مبارزه شده و نهضت فلسطین با محوریت اسلام به پیش برود. بدین ترتیب پس از دهه‌های 50، 60 و 70 میلادی که اسلام را از صحنه مبارزه فلسطین خارج کرده بودند، اسلام مجدداً وارد صحنه شده و نهضت به شکل اسلامی و با پشتوانة جدید ایمانی به مقابله با رژیم اشغالگر صهیونیستی برخاست. از این به بعد اصول جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف که سمبلهای شیعیان و شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، به عنوان اصول اساسی جهاد اسلامی فلطین مطرح شد. در این زمینه شیخ اسعد تمیمی یکی از رهبران فلسطینی می‌گوید: تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غائب بود، حتی در عرصه واژگان به جای «جهاد» از کلماتی همچون «نضال» و «کفاح» استفاده می‌شد. انقلاب ایران واقعیت قدیمی «اسلام راه حل و جهاد وسیله اصلی است» را به سرزمین فلسطین وارد کرد. به این ترتیب طرفداران اندیشه امام خمینی (ره) جذاب‌ترین گروه برای ساکنان نوار غزه و ساحل غربی شدند. از برجسته‌ترین ویژگی‌های قیام فلسطینی‌ها در دسامبر 1987 میلادی (1366ش) در ساحل غربی و نوار غزه، مبارزه بی‌مان گروهه‌ای اصولگرای اسلامی بود که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران به حرکت درآمده بودند. (4)

لبنان
انقلاب اسلامی ایران، شیعیان لبنان را به جنبش دراورد و نویدبخش امیدهای سرکوب شده آنان شد. لبنان به دلایل مختلف مناسب‌ترین محل بری پذیرایی ندیشه‌های انقلابی اسلام بود. بیش از هر چیز این امر ناشی از سالها اقدامات روشنگرانه اساسی امام موسی صدر در این منطقه و در بین شیعیان بود. حزب الله لبنان نیز به عنوان یک جنبش مخالف (سیاسی و اجتماعی) و به دنبال شکست دولت لبنان از اسرائیل و تحت تأثیر آرمان‌هایی که انقلاب اسلامی ایران در میان شیعیان لبنان پدید آورد، ریشه شعارهای حزب‌الله از ایران اسلامی الگو گرفته شده است و تئوری سیاسی که حزب الله به آن متعهد است، اصل رهبری امت اسلامی توسط ولی فقیه می‌باشد.
حسین موسوی رهبر امل اسلامی می‌گوید: ما ارتباط نزدیکی با مسلمانان سراسر جهان داریم. ما به جهان اعلام می‌کنیم که جمهوری اسلامی، مادر ماست. دین ما، ملکه ما، خون ما، شریان حیات ما است. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله نیز می‌گوید: «گروههای مختلف معتقدی که با عناوین مختلفی فعالیت می‌کردند، براساس دو محور هماهنگ شدند و به یکدیگر پیوستند. محور نخست ایمان به ولایت فقیه و التزام به رهبری حکیمانه امام خمینی و مورد دوم ضرورت قیام و مبارزه با دشمن اسرائیلی. بر اساس این دو محور تمام گروههای اسلامی به یکدیگر پیوستند و حرکت واحدی را سازمان دادند که امروزه به حزب الله معروف است. »(5)

مصر
از آن‌جا که اسلام در مصر عمیق و ریشه‌ای است و فرهنگ اسلامی، زمینة مستحکمی در این کشور دارد، طبیعی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گسترش موج حرکت اسلامی در منطقه، استکبار همه کوشش خود را به کار می‌گیرد تا با حرکت اسلامی در این کشور قبل از هر کشور عربی دیگر به مقابله برخیزد. طی سالهای پایانی حکومت سادات از سال 1977 تا 1981 میلادی (1356 تا 1360) مخالفت مؤثر چه در خیابان‌ها و چه از طر یق انتشار نشریات، توسط جنبش اسلامی مصر انجام گرفت. با ترور سادات توسط نیروهای جهاد اسلامی مصر، مبارزه بین مساجد و حکومت مصر ابعاد تازه‌ای به خود گرفت. مسلمانان مبارز با ترور سادات در سال 1981 (1360) حضور خود را در صحنة سیاسی مصر اعلام کردند. هر چند طرفداران جهاد اسلامی انتظار داشتند به دنبال این ترور، یک قیام همگانی مانند انقلاب ایران به وقوع بپیوندد، ولی این اقدام نتوانست به هدف‌های خود جامة عمل بپوشاند. در 18 اکتبر سال 1981 شاخه الجهاد در اسیوط کنترل شهر را در دست گرفت ولی چتربازان رژیم، کنترل شهر را بازپس گرفتند. مبارک با برقراری حکومت نظامی، دادگاهها ویژه، پاکسازی گسترده امنیتی و کشتار و شکنجه نیروهای مسلمان، سعی در فرونشاندن خشم اسلامی مردم کرد. مردم مسلمان مصر برای این که مخالفت خود را با رژیم مبارک نشان دهند، شعارهای اسلامی از جمله لا اله الا الله، محمد رسول الله، آیات قرآن و تصاویر حضرت امام خمینی(ره) را بر روی شیشه اتومبلهایشان چسباندند. (6)

الجزایر
تا قبل از سال 1357 یأس ناشی از فقدان نتایج و دستاوردهای انقلاب الجزایر، همچنین تبلیغت جهانی در مورد دم تحقق و پیروزی انقلابهای دینی سبب شده بود تا احتمال وقوع انقلاب اسلامی را در تصور مردم الجزایر غیرممکن سازد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این باور را در مردم الجزایر به وجود آورد که اسلام می‌تواند با ایجاد دگرگونی سیاسی، حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی بنا کند... کسانی که از نزدیک تحولات الجزایر را تعقیب نموده‌اند، دگرگونی‌های این کشور در طری سال‌های گذشته را شبیه دگرگونی‌های ایران در سالهای انقلاب ارزیابی کرده‌اند. چهرة خیابان‌های الجزایر تغییر کرده، نه تنها بر تعداد مردان مذهبی و زن‌های با حجاب افزوده شده، بلکه لباس‌هایی که هیچ ارتباطی با سنن الجزایر ندارد، از جمله چادرهای سیاه ایرانی به چشم می‌خورد. در الجزایر نیز همچون دیگر نقاط جهان اسلام، حرکت‌های مردمی گسترده‌ای بد از پیروزی انقلاب اسلامی مشاهده می‌کنیم. در سال 1360 به دنبال حمله نیروهای دولتی به یک مجلس سخنرانی و ضرب و شتم مسلمانان توسط نیروهای دولتی، تعدادی شهید و مجروح شدند. در سال 1361دولت، مسجد دانشگاه الجزایر را بست و 22 نفر را دستگیر کرد که باعث تظهرات گسترده‌ای در الجزایر شد. متعاقب آن، رهبران مذهبی که بشدت خشمگین شده بودند، مردم را دعوت به نماز جمعه کردند و بزرگترین نماز جمعه در محیط دانشگاه الجزایر اقامه شد و در آن اعلامیه 14 ماد‌ه‌ای به امضای احمد سحنون، عبداللطیف سلطانی و عباس مدنی قرائت شد. چند روز بد نیروهای دولتی به دستگیری برپاکنندگان تظاهرات و امضاءکنندگان اعلامیه پرداختند. سلطانی که در پاریس با امام ملاقات کرده بود و پس از مراجعت به الجزایر محور حرکت‌های اسلامی در این کشور شده بود، در زندان امنیتی فوت کرد. در فروردین 1363 به دنبال تشییع جنازه وی بار دیگر الجزایر شاهد قدرت‌نمایی اسلامگرایان و موج سرکوبی آنها می‌شود. بعد از سرکوبی نسبی حرکت اسلامی، دولت تصمیم گرفت با اصلاحات کنترل‌شده، پاره‌ای خواسته‌های مسلمانان را تحقق بخشد.

اکتبر 1988 (1367) بار دیگر الجزایر شاهد تظاهرات خونین مردم این کشور بود. در این تظاهرات که عده زیادی کشته و زخمی شدند و خسارت‌های زیادی وارد شد ضرورت اصلاحات عمیق اجتناب‌ناپذیر شد و به این ترتیب، نظام الجزایر از نظام تک‌حزبی به نظام چندحزبی تبدیل و دهها حزب اسلامی و غیراسلامی تشکیل شد. پیروزی حبهه نجات اسلمی در دو انتخاب شهرداریها و دوره اول انتخابات پارلمانی این کشور، زنگ خطر را برای غرب به صدا درآورد و به این ترتیب با تمهیدات وچراغ سبزهای پیاپی به عمال داخلی خود، نیروهای مخالف، ضمن آن که مانع از انجام دور دوم انتخابات در این کشور شدند، رهبران اصلی جبهه را دستگیر و با انجام یک کودتا از تبدیل الجزایر به یک کشور اسلامی شبیه ایران جلوگیری کردند. نظر عباس مدنی در مورد انقلاب اسلامی ایران شاید تا حدودی روشنگر ترس و نگرانی غرب از پیروزی جبهه نجات اسلامی در انتخابات پارلمانی این کشور و تحولات بدی آن باشد. باس مدنی گفته است: «انقلاب اسلامی ایران در واقع متعلق به همه مسلمانان جهان و از جمله مردم مسلمان الجزایر است. ما از ابتدا تحولات انقلاب ایران را لحظه به لحظه پیگیری می‌کردیم. زیرا پیروزی و شکست این انقلاب، به سرنوشت ما گره خورده است. »(8)

ترکیه
اعتقادات دیرینه و اسلامی مردم ترکیه با پیروزی انقلاب اسلامی و مشاهدة دفن سلطه آمریکا در ایران، جانی تازه گرفت. آنها با یک اعتماد به نفس فزاینده دریافتند که استقلال و عزت مسلمانان بازگشتی است. در گزارشی که به وسیله سیا برای وزارت امور خارجه آمریکا تنظیم شده چنین آمده است: «فلسفة (امام) خمینی روز به روز در ترکیه توسه می‌یابد.« به گفتة یک جامعه‌شناس معروف ترکیه، تا دیروز مردم ترکیه تمایلات اسلامی خود را مخفی می‌کردند و تظاهر به اسلام نمی‌کردند، اما امروز تظاهر به اسلام مایة فخر و مباهات آنان است. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در حالی که ترکیه شاهد صحنه‌های مهیج و پر شور از طرف مردم مستضعف این کشور بود و قیام مردم با شعارهای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی می‌رفت تا سراسر کشور را فرا گیرد، آمریکا با کودتای نظامی توانست این حرکت اسلامی را تا حدودی مهار کند. کودتای 1980 ژنرالها در ترکیه با هدف غیرسیاسی کردن جامعه ترکیه ـ آن هم چند روز بد از مرجعت فرمانده نیروی هوایی ترکیه از آمریکا به کشورـ صورت گرفت. به دنبال کودتای نظامی، سرفصل جدیدی از اقدامات دولت کودتا انحلال تمامی احزاب سیاسی و اجتماعات و اتحادیه‌های کارگری، ممنوعیت حجاب برای خانم‌های کارمند و دانشجو و لزوم استفاده از کت و شلوار و کراوات برای آقایان و منع داشتن ریش بود. گسترش حجاب اسلامی و مقنعه و چادر در ترکیه و افزون‌شدن شعارهای «اسلم تنها راه حل» در خیابان‌های شهر و دیوارهای دانشگاه‌ها، رواج نشریات اسلامی در ترکیه، پر شدن مساجد از نمازگزاران از جمله عواملی بودند که موجب شد کنعان اورن رئیس رژیم کودتا، چنین بگوید: «سه خطر اساسی که ترکیه با آن امروز روبه‌روست عبارتند از کمونیسم، فاشیسم و ارتجاع مذهبی. » (9)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/11/11:: 11:40 صبح     |     () نظر

دستاوردهای انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)
*شناخت‌ انقلاب‌
انقلاب‌ اسلامی‌ ایران، به‌ رغم‌ همانندی‌ دره‌ پاره‌ای‌ از مواضع‌ با دیگر پدیده‌های‌ سیاسی‌ جهان‌ معاصر، شناختی‌ درخور اهداف‌ و فلسفه‌ وجودی‌ خویش‌ را می‌طلبد. به‌ سخنی‌ دیگر، آگاهی‌ از نقش‌ انقلاب‌ در سرنگونی‌ رژیمی‌ خودکامه‌ و جایگزینی‌ نظامی‌ عادلانه، که‌ مفهومی‌ به‌ جز یک‌ دگرگونی‌ اجتماعی‌ به‌ همراه‌ ندارد، ما را از شناخت‌ انقلاب‌ اسلامی‌ بی‌نیاز نمی‌سازد. چنان‌ که‌ در نگاه‌ تطبیقی‌ به‌ دست‌ می‌آید، انقلاب‌ ایران‌ به‌ لحاظ‌ بسترسازی‌ یک‌ حاکمیت‌ ملی‌ و خودجوش‌ و متمایل‌ به‌ آزادی‌ و استقلال، همانند هر انقلاب‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ است. همان‌ گونه‌ که‌ یک‌ پژوهشگر با بهره‌ مندی‌ از ابزارهای‌ ذهنی‌ و عینی، انقلاب‌های‌ معاصر را بررسی‌ می‌کند، به‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ انقلاب‌ اسلامی‌ می‌پردازد. از این‌ منظر عام‌ که‌ به‌ انقلاب‌ ایران‌ می‌نگریم، بی‌ گمان‌ دستاوردهایی‌ مشابه‌ انقلاب‌های‌ دیگری‌ دارد، همچنان‌ که‌ بیش‌ و کم‌ همان‌ هزینه‌هایی‌ را داشته‌ که‌ هر انقلاب‌ ناگزیر از قبول‌ آن‌ است. اما به‌ دلیل‌ ارتباطی‌ که‌ انقلاب‌ اسلامی‌ با مکتب‌ الهی‌ و توحیدی‌ اسلام‌ دارد و خواه‌ ناخواه‌ آن‌ را پدیده‌ای‌ در امتداد نهضت‌های‌ ستم‌ ستیزانه‌ پیامبران‌ ابراهیمی‌ جای‌ می‌دهد، می‌باید نگاهی‌ خاص‌ را به‌ کار گرفت. در جمع‌بندی‌ دو منظر یا دو تحلیل‌ است‌ که‌ می‌توان‌ به‌ ژرفای‌ انقلاب‌ اسلامی، و چند و چونی‌ شکل‌گیری‌ دستاوردهای آن پی‌برد و آن‌ را نسبت‌ به‌ دیگر پدیده‌های‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ عصر حاضر، پدیده‌ای‌ متمایز تلقی‌ نمود.

«توجه‌ داشته‌ باشید که‌ نهضت‌های‌ سابق، نهضت‌هایی‌ بود که‌ یا سیاسی‌ بود یا نیمه‌ اسلامی، نهضت‌ امروز تمام‌ اسلامی‌ است، نهضت‌ امروز برای‌ خدا است. همه‌ فریاد می‌زنند اسلام، همه‌ فریاد می‌زنند جمهوری‌ اسلامی».

اسلام‌ خواهی‌ ملت‌ ایران، بی‌ تردید رنگ‌ خاصی‌ به‌ انقلاب‌ زده‌ و آن‌ را در هدف‌ها و ابزارها، برتر از حرکت‌های‌ سیاسی‌ و ملی‌ گرایانه‌ می‌نمود. رهبر فقید انقلاب، پیشینهِ‌ مبارزاتی‌ ملتی‌ را یادآور می‌شود که‌ در هیچ‌ کدام‌ از نهضت‌های‌ خود، تا به‌ این‌ مرحله‌ از رشد فکری‌ دست‌ نیافته‌ بود که‌ اسلام‌ را محور مبارزه‌ و انقلاب‌ تلقی‌ کند. البته‌ نباید نقش‌ رهبری‌ را در هر نهضت‌ فراموش‌ کرد. در انقلاب‌ اسلامی، ملت‌ ایران‌ از یک‌ رهبری‌ اسلام‌ خواهانه‌ برخوردار گشت‌ که‌ آزادی‌ و استقلال‌ او را در یک‌ جمهوری‌ متکی‌ به‌ ایمان‌ مذهبی‌ سراغ‌ می‌گرفت. امام‌ خمینی، افزون‌ بر بیان‌ تمایز انقلاب‌ ایران‌ از دیگر انقلاب‌ها در هدف‌ها و جهت‌گیری‌های‌ فرهنگی‌ و اقتصادی‌ و اجتماعی، تفاوت‌ نظرگیر انقلاب‌ اسلامی‌ را در هزینه‌های‌ انسانی‌ به‌ دست‌ می‌دهد و آن‌ را انقلاب‌ سفید می‌خواند.

« و بحمدالله‌ (انقلاب) ایران‌ از همه‌ انقلاب(ها) بهتر بود. این‌ انقلاب‌ سفید بود نه‌ آن‌ انقلاب‌ (شاه...) در سایر ممالک، در شوروی، در فرانسه، ... انقلا‌ب خونینی بوده که میلیون‌ها نفر آدم کشته شده است و خرابی‌ها وارد شده است ... مرحوم <سپهبد ولی‌ا...> قرنی می‌گفت که مقاومت دولت <شاه> در مقابل مردم سه ساعت و نیم بود».(2)

امام خمینی در نگاه عارفانه خویش، خداوند را بسترساز انقلا‌ب ایران خوانده و خود را بیش از یک شهروند ایرانی نمی نگرد که هم صدا با ملت ستم‌دیده، فریاد آزادی خواهی سر داده است. بدین سان،اراده الهی و تأثیرگذاری امدادهای غیبی بر روند پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می را، می باید وجه تمایز اساسی آن از دیگر پدیده های سیاسی تاریخ دانست.

من نمی توانم تصور کنم که بشر بتواند یک ملت سی و چند میلیونی را در مدت کوتاهی این طور هم زبان بکند، هم قلب بکند .. این جز ارادهِ الهی نمی‌شود باشد و من هم از اول این معنا را چون احساس کرده بودم به این نهضت، نهضتی که ملت به خواست خدا وحدت پیدا کرده است <امیدوار شدم.>(3)

رهبر فقید انقلا‌ب، در جای دیگر هنگام شنیدن شعر ستایش آمیزی درباره خود، فروتنانه بر جایگاه ملت در چیرگی بر ستم شاهی تأکید نمود و تحول روحی آنان را عامل اصلی پیروزی نهضت برشمرد.

«باید عرض بکنم که من کوچک‌تر از اینم که این طور مطالب گفته بشود. این زاغه نشین ها بودند که در خیابان ها فریاد کردند و خون دادند و جوان دادند ... آن چیزی که برای من خیلی امیدوارکننده است، این روح تعاون و روح انسانیت و روح اسلا‌میت است که در ملت ایران شکوفا شد.» (4)

چرخش شعارهای مردم ایران به سمتِ آ زادی ، استقلال ، جمهوری اسلامی ، شعور سیاسی و فکریِ آنان را نشان داد. از آن پس، جمهوری خواهی و آزادی خواهی ، به مطالباتِ شهروندان معترض ایرانی شکل بخشید وآنان را پذیرای نظام سیاسی نوینی کرد که اسلامیت و جمهوریت در آن پیوند خورده اند . التزام به لوازم جمهوریت ، رهبری فقید انقلاب را برآن داشت تا به رغم تظاهراتِ جانب دارانه از جمهوری اسلامی و تلاش برای سرنگونیِ استبداد پهلوی ، امکان ِ انتخاب وجود داشته باشد . «در آستانهِ رفراندوم لازم است تذکر دهم که این رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعیین می کند . این رفراندوم یا شما را به آزادی و استقلال می کشد و یا مثل سابق به اختناق و وابستگی .» (5)

در یک نظام سیاسیِ جمهوری خواهانه ، نمی‌توان بدون رفراندومِ آزاد، از مردم وآرمان های آنان سخن گفت :از این دیدگاه بود که امام خمینی ، در سخنرانی بهشت زهرا (س)، مقبولیت ِ نظام پهلوی وهر نظامِ بیگانه با مردم سالاری را به چالش کشانید . رهبری در دعوت برای رفراندومِ جمهوری اسلامی‌، ضرورت وامکانِ آزادی ملت ایران در تعیین سرنوشت و حاکمیت سیاسی خود را یادآور شد . بدین گونه شکی در تکریم و تحقق شعارها ی بنیادی انقلاب و ملت -آزادی و استقلال برجای نماند . «من توصیه می‌کنم به همه ملت که در این رفراندوم ، که سرنوشت ملت ما و کشور ما و مذهب ما را تعیین می کند ، شرکت کنید .»(6)

آزادی در رفراندوم و را‡ی «آری» یا «نه» دادن ، در بامداد انقلاب اسلامی ، مورد نظر و تأکید رهبری آن بود . در حقیقت ، 12فروردین 58، نمایشی از یکی از دستاوردهای انقلاب ایران-آزادی بود که استقلال کشور رادر برابر هجوم وتهدید بیگانگان تداوم بخشید. «آزادید. لکن با آزادی سرنوشت خودتان را تعیین کنید.»(7) «اگر <شما مخالفان انقلاب‌> همراهی <با‌ملت> نکنید، معلوم می شود صلاح ملت رانمی‌خواهید،معلوم می شود می‌خواهید تفرقه بیندازید و اجانب را بر ما مسلط کنید.» (8)
*استقلال
تاریخ ملت های استقلال یافته،ازاین واقعیت،حکایت دارد که پیوند تنگاتنگی بین استقلال و آزادی وجود دارد. ملتی که به حقوق وآزادی‌های خود دست یافته ، بی‌تردید می‌تواند استقلال همه جانبه ی کشور ونظام سیاسی خودرا پاس دارد. زیرا رویکردبه مشارکت درعرصه های علمی وعملی ، و دفاع از دستاوردهای ملی ، سبب می شود تا هیچ قدرت مهاجمی به نفوذ و باج گیری طمع نبندد ونیز گستاخی رویارویی نداشته باشد. کارنامه ی سفارت خانه ها و همچنین تهاجم های نظامی ، به دست می‌دهد که بیگانگان به سراغ دولت ها ورژیم‌هایی می‌رفتند وهجوم می‌بردندکه پشتوانه‌ی مردمی شان را ازکف داده بودند. امام خمینی، از استقلال به عنوان عاملی یاد می‌کند که به حیات وتاریخ یک ملت، ارزش می‌بخشد واو راسربلند می سازد. «ما برای حیات زیر سلطهِ غیر، ارزش قائل نیستیم. ما ارزش حیات را به آزادی واستقلال می دانیم ...ما با تمام قدرت هایی که بخواهند تجاوز کنند به مملکت ما ، مبارزه خواهیم کرد...امروز ارادهِ ملت است ، وملت با ارادهِ قوی خود و ایمان به دستورات اسلامی موظف است که ...با هر قدرتی <استعمارگر> مبارزه کند.»(9) «برکات این نهضت زیاد بود . بزرگترین برکات ، شکستنِ سد بزرگ رژیم شاهنشاهی و راندن دزدها و چپاولگران از مملکت و قطع ایادیِ شرک و نفاق ، وقطع ایادی چپاول گران و نفت خواران <بود...>»(10)

*مشارکت زنان
حضور زنان در انقلاب ، هر چند پدیده‌ای بی‌سابقه نبوده، و تاریخ جنبشهای سیاسی و اعتراض‌آمیز ملت ایران، از شور وشعور زنان مسلمان ایرانی حکایت دارد، اما با توجه به فراگیربودنِ انقلاب، باید گفت که آنان الهام‌بخش همگان بودند. هر زنی که برای اعتراض به استبداد، از خانه بیرون می آمد، مادر یا همسر و خواهر و دختری بود که دیگر اعضای خانواده را به دنبال خود کشانیده بود . مشت‌‌های گره خورده‌ی زنان ایرانی -که بوی عفاف وعزت می بخشید- پای مردان ایرانی را استوار می ساخت و گلوله‌های خود کامگان را بی ثمر.

امام خمینی ، انقلاب و پیروزی آن را وام دار زنان می شمارد . چراکه آنان سبب تقویت روحیه و انگیزه ی انقلابی مردان شدند. «این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از این که از مردها داشته باشیم . بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند.بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردها هم جرا‡ت و شجاعت پیدا کنند. ما مرهون زحمات شما خانم ها هستیم .» (11)

رهبری فقید انقلاب، خاضعانه از بزرگواری وفداکاری زنان یادکرده وآنان را سزاوار رهبری می خواند.«شما رهبران این نهضت هستید. بانوان ،رهبر<انِ> نهضت ما هستند. ما دنبالهِ آنها هستیم . من شما را به رهبری قبول دارم وخدمت گزارشمایم.»(12)

زن در نظام استبدادب شاه ، منزلت ومتانت خویش را از کف داده بود وبه صورت خدمت کاری درجهت تمایلات طبیعی و جنسی مردان در آمده بود. مردسالاری -چه در محیط های سنتی و چه فضاهای مدرن -عرصه ی حضور وظهورواستعداهای انسانی زن وبه سخنی دیگر ؛نقش زن بودن را از زنان ایرانی ستانده بود. محرومیت زنان از حقوق انسانی و اجتماعی ، و بازدارندگی آنان را تحصیل و تفکر و تطهیر روان ، آنان را به گوشه‌های خانه یا کلوپ های تفریحی کشانده بود . زنانی که می‌خواستند در این میانه ، بازگشت به خویشتن داشته و بازیچهِ دست‌ها و طعمه‌ی سفره‌ها نباشند، نه الگویی برای خود می یا فتند ونه فرصتی برای دست‌یابی به مقام و منزلت انسانی زنان . زن ایرانی در عصر پهلوی ، ناگزیر بود آخرین مدل‌های پوشش وآرایش را سفارش دهد ودر ایام فراغت ، خودش را با جشن‌ها وقصه‌ها‌ی زنانه‌ای سرگرم سازد که او را به ابزاری برای کامروایی مردان در می‌آورد. شاه در مصاحبه‌ای که با خبرنگار معروف ایتالیایی - «خانم اوریا نافالاچی »داشت ، زن را موجودی فریبا تلقی کرده‌بود. فریبا بودن یک زن -که حاکی از تمایل جنسی وکوشش برای خودنمایی است - او را از این‌که عنصری انسانی و تأثیر‌گذار بر روند پیشرفت وتعالی جامعه‌ی خویش باشد، باز می دارد. چنان که قضای خانواده‌ها دردهه‌ی پنجاه نشان می‌داد کمتر زنی می‌توانست همسر ومادر شایسته وفداکاری باشد. امام خمینی، از آن روزگارچنین یاد می کند: «زن در دو...<برهه>مظلوم بود. یکی در جاهلیت عصربعثت پیامبر اسلام ودیگر در جاهلیت دورهِ شاه سابق ...به اسم این‌که زن . ظلم ها کردند به زن . زن را از آن مقام شرافت وعزت که داشت پایین کشیدند...شاه می‌گفت : زن باید فریبا باشد . البته با آن نظر حیوانی که او داشت؛ با آن نظر جسمانی ... زن رانظر می‌کرد...از مقام انسانیت ، زن را فرو کشید به مرتبهِ یک حیوان.»(13)

زن شرقی ، نه در خانه و نه در جامعه ، از تربیت وفرهنگ ودانش وبینش کارآمد،بهره ی چندانی نداشت وتمایل به تقلید وازخودبیگانگی اورابه سمت الگوهای بازاری سوق می داد.کشف حجاب در دوران پهلوی -که هرگونه کتاب ورسانه ی خبری واطلاع رسانیِ آزاد وپرورش دهنده ی اندیشه ها وانگیزه ‌ها‌ی علمی و معنوی از دسترس مردان وبه ویژه زنان دوربود -یک‌ فاجعه‌ی بزرگ اجتماعی به دنبال داشت .

نزدیک به نیم قرن ، زنان ایرانی از بستر رشد عقلانی واجتماعی ، وپیشرفت در عرصه‌های علم و فناوری محروم شدند و مصرف کننده‌ی بازار لوازم آرایشیِ سرمایه داری غرب وامریکا بودند. هنر و ادبیات داستانیِ روزگار پهلوی‌ها، آینه‌ای شفاف از بهره‌گیری انحطاطی زنان از آزادیِ پوشش و روابط ناسالم جنسی به دست می دهد. نسل‌ها ی ایرانی - که از کانون ها‌ی خانوادگی بیرون می‌آمدند- عناصر خلاق و خدمت‌گزار به مردم و وطن نبودند ، مگر کسانی که از تربیت سالم برخوردار بودندم از این رو بود که رهبر فقید انقلاب در تحلیل موقعیت زنان در رژیم پهلوی چنین اظهار می دارد: «<شاه> زن را مثل یک عروسک درست کرد. درصورتی که زن یک انسان است وآن هم یک انسان بزرگ . زن مربی جامعه است . از دامن زن انسان ها پیدا می شوند ... این پدر وپسر <پهلوی اول ودوم >، و خصوصاً این پسر آن قدر جنایت که به زن کردند، به مردان نکردند .» (14)
*زن و انتخابات
از منظر سیاسی - دینیِ رهبر فقید انقلاب ، برابری زن ومرد، رای دادن وانتخاب شدن ودست‌یابی به موقعیت‌های اجتماعی وسیاسی ، مغایرتی با شریعت ندارد.آن‌چه از آن نهی شده ، همانا فساد و انحطاط در گفتار و کردار زنان است که اختصاص به آنان ندارد و مردان نیز می باید پیراسته از حضور فسادانگیز باشند . «اسلام نظرخاص برشما بانوان دارد... اسلام ...<زنان> را سربلند وسرافراز کرد. اسلام آن‌ها را با مردان مساوی کرد . عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که برمردان دارد... ما میی‌واهیم زن به مقام والای انسانیت خودش باشد نه ملعبه <بازیچه ... > در دست مردها باشد.»( 15) «زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زن‌ها در جمهوری اسلامی را‡ی باید بدهند ، همان طوری که مردان حق را‡ی دارند زن‌ها حق را‡ی دارند.»(16)
*تحول روحی ملت
در جای جای وطن ، نشانه‌هایی چشم‌گیر و غرورآفرین از تحول روحی و اخلاقی ملت مشاهده می‌شد که پیش از آن به یک آرزوی دست نیا فتنی شباهت داشت . نظر به این دگرگون‌سازیِ منش‌ها و کوشش، زمینهِ پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی را پدیدار ساخت ، تحول نظام هم پایهِ تحول روحی ملت نمی‌باشد . بی‌گمان تداوم چنین تحولی می‌تواند ، مشروعیت و تأثیر‌گذاری نظام بر کشور را به دنبال داشته باشد . «این تحولی که در انسان‌ها پیدا شد، از تحولی که در این رژیم پیدا شد بالاتر است . یک روز بود که اگر یک پاسبان می‌آمد در بازار تهران ... ومی گفت که چهار آبان است وباید بازارها تعطیل بشوند یا بیرق بزنند ، احدی به خودش اجازه نمی‌داد که مخالفت کند. در ذهنش وارد نمی‌شد که با پاسبان مگر می‌شود مخالفت کرد ... به هر جای این مملکت وقتی که می‌رفتی مردم مقابل قوا‌ی انتظامی که مأمور بودند بکُشند مردم را و دور کنند مردم را ، ابداً اعتنا نمی‌کردند ... این تحول روحی اعجاب آور است.(17)

در نگاه امام خمینی(ره)، تغییر شگرفِ شخصیتی ملت ایران را نمی‌توان به عوامل اجتماعی و فرهنگی نسبت داد، و خودآگاهی انقلابی را به مقولات ودست‌اندرکاران تبیین آن همه سبب هم‌صدایی و خیزش فراگیر دانست . ایشان با به یاد آوردنِ روحیهِ مسلمانان صدر اسلا‌م، تحول روحی ملت ایران را یک پدیدهِ غیبی تلقی می‌کند که یک بار دیگر به وقوع پیوست. امام خمینی(ره)، با ولی نعمت خواندنِ مردم، در حقیقت می‌خواست که هیچ مصلحتی را بر مصالح ملت ترجیح نداده و همواره رضایت وحمایت آنان را به عنوان یک ذخیرهِ الهی به همراه داشته باشیم. بدین سان است که تحول روحی ملت استمرار می یابد و انسجام و هم‌گرایی و مشارکت در تعیین سرنوشت، جایگرین سستی و پراکندگی و سرخوردگی از نظام و انقلاب خواهد شد.

«روحیهِ فداکاری، یعنی همان روحیه‌ای که در زمان رسول ا...(ص) برای مردم پیدا شده بود ودر ظرف نیم قرن مسلمین را تقریباً بر دنیای آن روز غلبه داد، این روحیه در ملت ما پیدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتیاق می خواستند فدا کنند. آن‌چه ما را غلبه داد این روحیه بود؛ فلسفه نبود، جهان‌بینی نبود، اسلام‌شناسی نبود، هیچ این حرف‌ها نبود. این روحیه که در ملت پیدا شد و این تحرکی که پیدا شد یک مطلب غیبی بود. ... اگر خدای ناخواسته این روحیه را از دست بدهیم ... دیگر رو به سستی می‌رویم .»(18) پدیدار شدنِ روح تعاون در ایام تظاهرات انقلابی مردم، از جمله آثار تحول روح بزرگ آنان است که امام خمینی(ره) از آن یاد کرده است. در حقیقت، همین همدلی‌ها و همراهی‌های ملت بود که سرنوشت دیگری را برای آنان رقم زد. «این یک تحول الهی بود... یک تحول دیگری هم که پیدا شد، این انسانیت <و جلوه های آن> بود... حس معاونت در مردم پیدا شد ... <تظاهرکننده ها> از هر جا که عبور می‌کردند، مردم ... آب می دادند، ساندویچ می‌دادند... یکی از دوستان من گفت که من در تهران دیدم ، در این تظاهرات <که> یک پیرزنی یک کاسه ای <پول> دستش گرفته ... با او صحبت کردم ، <پیرزن> گفت که امروز روزی است که تعطیل است ... ممکن است که <مردم> بخواهند تلفن کنند، پول خرد نداشته باشند.» (19)
*وحدت
هم‌گرایی ملت ایران - چه در ایام مبارزه با استبداد، وچه در دوران تثبیت نظام جمهوری اسلامی - یک ضرورت انکار ناپذیر بوده ونباید با سخت‌گیری‌ها و تنگ‌نظری‌ها، آن را کم رنگ یا محو کرد . شکی نیست که حفظ تمامی دستاوردهای انقلاب، مشروط به تداوم وحدت اقشار جامعه می‌باشد. امام خمینی(ره) از دستاورد وحدت، به «بهترین ثمرات نهضت» تعبیرنموده است و همه ، به ویژه اهل فکر و قلم را دعوت می‌کند که در راه آزادی ملت و استمرار وحدت کوشش کنند. مسؤولیت نویسندگان که متمایز از تکلیف دیگر کسان است ، در واقع به این دلیل می‌باشد که اختلاف‌های جامعه از مقاله‌ها آغاز می‌شود و از آن پس ذهن‌ها را درمی‌نوردد و صف‌های پیوسته و هم صدا را می‌پراکند .

«ما در این نهضت اخیر، آن‌چه را که می‌توانیم بگوییم بهترین ثمرات این نهضت است، این وحدتی <است> که حاصل شد بین قشرهای مختلف ... در سرتاسر ایران تمام طبقات با هم همفکر وهم عقیده و یک صدا، جمهوری اسلامی را می‌خواهند ... رمز موفقیت همین وحدت اقشار و وحدت کلمه بود... شما نویسندگان الان تکلیف بسیار بزرگی بر عهده‌تان هست. پیش‌تر قلم شما را شکستند... لکن استفاده از قلم در راه آزادی ملت، در راه تعالیم اسلامی بکنید.»(20)

تشنج آفرینی و چماق‌داری و حمله بردن به دانشگاه و نیزکانون های عمومی و خصوصی دیگر - که به دلیل ناهمخوانی با فکر و عقیده و مرام و مصلحتِ تشنج‌آفرینان صورت می‌پذیرد - سبب تضعیف ِوحدت ، نظام وانقلاب خواهد گشت . امام خمینی(ره)، این گونه حرکت‌های ناشایست و خودسرانه را موجب « آلودگی نهضت » می‌شمارد و طرفداران مسلک‌های گوناگونِ فکری و اجتماعی را به مدارا و تحمل برای وحدت فرا می‌خوانند. فرجام ناهمگرایی وتکفیر یکدیگر و حمله به اجتماعاتِ قانونی و فرهنگی ، و بازداشتنِ کسان از اظهار عقیده، فرجامی به جز نابودی همه نیست. امام بر تأکید بر مجتمع شدنِ نیروهای وفادار به انقلاب و مردم، در این باره هشدار می‌دهد.

«در دانشگاه گاهی الان دیده می‌شود که یک تشنجاتی واقع می‌شود ... امروز روزی نیست که ما با تشنجات این<پیروزی> را به هم بزنیم . امروز روزی نیست که ما با حمله به مراکز عمومی یا به مراکز خصوصی، این نهضت را آلوده کنیم . امروز روز وحدت کلمه است. همهِ ما، هر کدام در هر راهی که هستیم، درهر راهی<و هر> مسلکی که داریم، همه الان باید مجتمع بشویم تحت یک لوا = <پرچم .> اگر مجتمع نشویم تحت یک لوا، همهِ ما را از بین خواهند برد.»(21)

*اتحاد مسلمانان
پیوند دینی ملت ایران با مسلمانان، بستر ساز اتحاد و همدلی گشته وآنان رابه تقوا وتعاون در عرصه‌های فرهنگی ، اقتصادی، سیاسی و بین المللی بر می‌انگیزد. از این‌رو همواره استعمارگران سعی در خاموش‌سازی ندای اتحادطلبانه مصلحان مسلمان، مانند سید جمال‌ا‌لدّین اسدآبادی داشته‌اند. انقلاب اسلامی ایران، افزون بر تغییر و تحول درون مرزی خویش، سبب وحدت برون مرزی مسلمانان شد وبه آنان انگیزه پایداری در جهت عزت و عمران سرزمین‌هایشان بخشید رهبر فقید انقلاب - چه در ایام حج ابراهیمی، و چه در اعیاد بزرگ اسلامی و دیدار با مسلمانان جهان - ندای اتحاد ساکنان اقالیم قبله را سر می‌داد و آنان را از طرح مسایل تفرقه‌انگیز بر حذر می‌داشت. هر چند دولت‌ها، گاه طرف خطاب امام قرار می‌گرفتند، اما مخاطبانِ اصلی پیام اتحادِ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، مسلمانان بودند. بی‌گمان از رهگذر همین دعوت‌گری‌های برون‌مرزی بود که انقلاب اسلامی از انزوا درآمده و حمایت امت بزرگ اسلام را جذب کرده، و در دل مستکبران هراس می‌افکنده است. عنایت رهبری انقلاب به مسألهِ فلسطین و لبنان، و مبارزهِ خستگی‌ناپذیر با صهیونیسم، و تشویق مسلمانان به همراهی با مظلومان جهان اسلام، پرتوی ماندگار از نهضتِ اتحاد طلبانهِ امام خمینی به‌شمار میآید.

«چه شده است که ایران، این‌قدر مورد تهاجم تبلیغی واقع شده است و<نیز> تهاجم‌های دیگر؟... آن ها دیدند که با این وحدتی که در ایران پیدا شده است، این انسجامی که در ایران پیدا شده است و پرتوش دارد در سایر بلاد مسلمین هم می‌رود . این <اتحاد> خطر بزرگی است که تمام منافع ابرقدرت‌ها را منهدم می‌کند و از بین می‌برد ... آیا اخوت بین مسلمین است که خدای تبارک و تعالی به آن سفارش فرموده است یا تفرقه بین مسلمین است؟ ما، ملت ایران، دولت ایران، همه ایرانی‌ها دستشان را پیش همه مسلمین دراز می‌کنند و از آن‌ها می‌خواهند که به این ملت بپیوندند و برادری را مستحکم کنند.»(22)

*بسیج ملت برای آبادانیِ کشور
روستاها و کشاورزی ایران، بخصوص پس از اصلاحاتِ ارضی شاه، با دشواری‌های گوناگون روبه‌رو شد. مهاجرت روستاییان، به‌ویژه نسل جوان و جویای کار، از طرفی بر فقروخرابی روستاها می‌افزود و کشور را به وابستگیِ فزون‌تر در موادغذایی، بخصوص گندم می‌کشانید و از طرفی دیگر، فرهنگ شهر و زندگی ماشینی و جلوه‌های کاذب شهر‌نشینی، جوانان روستایی را از خود بیگانه می‌ساخت. امام خمینی، آن‌گاه که آیندهِ روشن و سرشار از عزت و عمران کشور را ترسیم می‌کرد، ضمن ضرور نمایاندنِ کار و تکاپوی شهروندان در تمامی عرصه‌های تولید و خودکفایی، استعمارزدایی از این مرز و بوم را یادآوری می‌کرد. به سخنی دیگر، هماهنگ با رشد وگسترش کشاورزی و تلاش به‌منظور فراهم‌آوردن محصولات غذایی کشور، باید حوزه صنعت را نیز از سلطهِ استکباری رها و مستقل ساخت؛ چرا که نفوذ و سیطره‌ی بیگانه در هر عرصه‌ای، سبب خودباختگی و رویکرد تبهکارانه در میان نسل نو خواهد شد و جای جای میهن را به‌صورت بازاری برای کا لاهای مصرفی استعمارگران درخواهد آورد.

«برنامهِ ما این است که کشاورزی کشور، با تأمین شرایط زندگی دهقانان، هم‌سطح سایر مردم کشور، به حدی برسد که کلیهِ نیازهای داخلی را برآورده سازد، و صنایع مونتاژ استعماری را که نتیجهِ آن حداقل سطح زندگی کارگر و افزایش درآمدهای افسانه‌ای افرادی معدود شد، به صنایع مستقل و مطابق نیازهای جامعه تبدیل نماید، و در زمینهِ صنایع زیرزمینی مطابق مصالح و نیازهای داخلی، با رعایت مصالح بشری در سطح جهانی از آن‌ها استفاده شود.»(23)

رهبر فقید انقلاب در تحلیل خود، شعار فریب‌کارانهِ حاکمان وقت را یادآور می‌شود که به بهانه صنعتی‌شدنِ ایران، کشاورزی را از بین بردند. این همه برای این بود که توانمندی ملت را از خط تولید وخودکفایی دور سازند و ازآنان عناصری خودبا خته و مصرف‌کننده به‌وجود آورند. محصول این سیاست و سلطه، تضعیف اقتصاد کشور، و تقویت اقتصاد استعمارگران بود که روندی شتابان گرفته بود. «اقتصاد ایران به ...<کشاورزی> بستگی داشت، که ... <بر اثر سیاست اصلاح‌طلبانهِ شاه> از بین رفت. کشاورزی را به ... <بهانهِ> این‌که ما می‌خواهیم ... <آن را>صنعتی کنیم ... از بین بردند... <ازآن پس> ما شدیم ... بازاری برای خرید کالاهای امریکا. یعنی گندم و سایر حبوباتی که آن‌ها زیادی داشتند و باید بریزند به دریا، یا بسوزانند، به ما به قیمت اعلا می‌فروختند و پول ما را می‌گرفتند.»(24)

در این‌جا می‌توان از دشواری‌های کاشت و برداشتِ محصول، و نیز ذخیره‌سازی و انتقال آن به بازار فروش یاد کرد. بسا که براثر کمبود یا فقدانِ وسایل ضروری یا خرابی جاده‌ها و مسیرهای مال‌رو و صعب‌العبور، محصولات به فروش نرفته و تباه شده است. جهاد سازندگی - که به همین منظور براساس فرمان امام خمینی شکل گرفت - از نهادها و حرکت‌هایی بود که با بهره‌وری از حمایت دولت‌های خدمت‌گزار و مردمی و به‌ویژه از رهگذر بسیج داوطلبانهِ مردم در جهت یاری کشاورزان، مددکارآنان گشت. «امروز، بحمدا... با همت جوان‌ها <ی جهادگر>، وضع روستاها روبه بهبود است. ایران، کشوری است که باید کشاورزی‌اش، اساس همه کارها باشد... ان شاء‌ا... جهاد سازندگی بتواند محرومیت‌هایی را که روستاییان دارند، به‌تدریج رفع نماید.»(25)

امام خمینی در بیان دستاورد انقلاب در عرصهِ جهاد سازندگی، از جوانان ایرانیِ مقیم اروپا یاد و تجلیل می‌کندکه با آهنگ خدمات به روستاییان ستم‌دیدهِ وطن کوشیده‌اند. «جوان‌هایی که سابق در مسایل دیگر فکر می‌کردند ... از اروپا می‌آیند، از خارج می‌آیند، زن و مردشان می‌آیند برای این‌که در روستاها بروند کمک کنند به روستایی‌ها ... این حس تعا ون ... یک تحولی است که اعجازآمیز است و آن‌چه که هست خداوند تبارک و تعالی انجام داده است.»(26)

*خودباوری جوانان
پیشتازانِ انقلاب ایران، کسانی به‌جز نوجوانان و جوانانِ دانشجو، و نیز دیگر جوانان ایرانی نبودند. آنان که هنوز به انحراف‌ها نگراییده و پلیدی بر جان و روان‌شان یورش نبرده بود، دعوت امام را صمیمانه لبیک گفتند. رهبر فقید انقلاب ضمن ستایش غرور‌انگیز از استقامت جوانان در رویارویی با استبداد و استعمار، آرزومند پدیدآمدن نسلی خدمت‌گزار از آنان است. تأکید امام بر ظهور خودباوری در نسل جوان ایرانی؛ در جریان انقلاب اسلامی، نمودار دستاورد شکوهمند دیگری از آن است.

«شما جوانان عزیز اثبات کردید که می‌توانید در مقابل قدرت‌ها ایستادگی کنید و می‌توانید کشور خودتان را حفظ کنید ... و فرزندان شما ... ایران و اسلام را بیمه کنند برای همیشه. شما ثابت کردید که هرچه را بخواهید می‌توانید ایجاد کنید. شما یک معجزه‌ای در دنیا به ظهور رساندید که آن معجزهِ قدرت الهی بشر بود. شما در مقابل تمام قدرت‌هایی که می‌خواستند ایران را و ایرانی را ببلعند ... ایستادید.»(27)

رهبر فقید انقلاب، به روایت تاریج نهضت الهی خویش، به نیروی زوال‌ناپذیر جوانان ایرانی و نقش اعجازآمیز آنان در روند احیای اندیشهِ ناب دینی و بازگشت عزت اسلام و آزادی مسلمانان نظر داشته است. نگاهی به کارنامهِ انقلاب، نشان می‌دهد که امام خمینی، در مقاطع گوناگون و دشوارخیز، چنان‌که درخور اسلام و نیازهای متنوع حرکت انقلابی ملت فداکار ایران می‌باشد، از حضور نسل جوان سود جسته است. درهفته‌های نخستین پیروزی انقلاب بود که امام خمینی، جوانان برومند ایرانی را مخاطب خویش ساخت و صمیمانه آنان را با نفس قدسی‌اش نواخت. «من به همه شما <جوانان برومند> ارادت دارم، شما از خود من هستید و من هم ازخود شما ... جدیت کنید در تحصیل، جدیت کنید در یاد گرفتن معارف الهیّه، جدیت کنید در این‌که خودتان را خوب بار بیاورید.»(28) پی نوشت ها
1. صحیفه امام24/7
2. همان،217
3. همان173/6
4.همان، 229/6همان،217
5. همان 433/6
6. همان
7. همان 435
8. همان
9. همان ، 220
10. همان ،231/7
11 . همان
12. همان 132-/7
13. همان، 238
14. همان ، 339
15 . همان، 299-300/6
16. همان
17. همان ، 229
18. صحیفه نور، 242-493
19. همان، 265/7
20. همان، 188/6
21. همان، 188-9
22. همان، 472 -473/15
23. همان، 4/335
24. همان، 10/3
25. همان، 18/258
26. همان، 9/197
27 . همان، 16/76
28. همان، 6/386/6

• منبع : مجله حضور ، ش 47-
ابوالفضل هدایتی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/11/11:: 9:57 صبح     |     () نظر

اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی
برای برآورد اهداف انقلاب ها، از جمله انقلاب اسلامی، تحلیل گفتارهای رهبران، و شعارهای اصلی آنان در طول مبارزه و همچنین بررسی نقطه نظرات مردم و پرسش از آنها، به ویژه عده ای که در زمان انقلاب بوده اند؛ اهمیت دارد. اهداف انقلاب اسلامی ایران در شعار اصلی آن تجلّی روشن و بدون ابهامی داشت: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. اسناد و مدارک روشن به خوبی نشان می دهد که تمامی آحاد مردم مسلمان و آگاه ایران و رهبران مقبول مردم به خوبی می دانستند که در انقلاب، با نفی رژیم سلطنتی پهلوی چه چیزی را نمی خواهند و چه چیزی را می خواهند. البته روشن است که درک اجمالی ویا تفصیلی مردم از آرمان های انقلاب اسلامی ایران بسته به سطح فکری و شناخت اجتماعی هر یک از اقشار جامعه متفاوت بود. اما همگان بر این نکته واقف و متفق بودند که اکثریت مردم مسلمان ایران؛ معنویت و آزادی و عدالت، استقلال و رشد و سعادت، و شکوفایی و عزت و سربلندی کشور خویش را در سایه تحقق ارزش ها و احکام اسلام ناب محمدی(ص) جستجو می کردند.

مطابق یک تحقیق دانشگاهی در سال 83، براساس تحلیل محتوای شعارهای مردم تلاش شده تا تصویر دقیق تری از اهداف انقلاب ارائه شود. مقطع زمانی گردآوری این شعارها از مهر 1356 تا شهریور 1360 انتخاب شده است چرا که بنا به فرض این تحقیق در آن مقطع، هنوز انقلاب در جریان بوده و استقرار نیافته بود. در این تحقیق ازتمامی منابع مکتوب از جمله منابع چاپی و غیر چاپی و حتی مطالب نوشته شده بر روی دیوارها استفاده شده و آنچه که تحت عنوان شعار ثبت گردیده بود، استخراج گشته است. از میان آنچه گردآوری شده بود، حدود 4000 شعار انتخاب شد و مجموعه آنها به شش محور تقسیم گردید: محور اول، شعارهای مربوط و شرایط داخلی و وضعیت نامطلوب رژیم شاه، که حدود 20درصد کل شعارها را در بر می گرفت. محورهای بعدی، شعارهای مربوط به اهداف، ارزش ها و آرمان های انقلاب (18درصد) و شعارهای مربوط بعد از به قدرت رسیدن انقلابیون، شعارهای مربوط به شخصیت های انقلاب و در پایان، شعارهای مربوط به مقامات خارجی را شامل می شود.

در شعارهای مربوط به اهداف، ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی، اهداف و ارزش های سیاسی انقلاب 36درصد، اهداف و ارزش های فرهنگی 49درصد و اهداف و ارزش های اقتصادی تنها 5درصد از این شعارها را به خود اختصاص می دادند. به تعبیر دکتر محمد حسین پناهی استاد دانشگاه و محقق این تحقیق، اگر توزیع و تکرر شعارها را مبنا قرار دهیم، مشخص می شود که مهم ترین هدف انقلاب، در واقع اهداف و ارزش های فرهنگی آن است و در این راستا، اهداف و ارزش های سیاسی در اولویت بعدی قرار گرفته و در نهایت اهداف و ارزش های اقتصادی اولویت بسیار پایینی از خواسته های مردم در شکل گیری انقلاب را به خود اختصاص داده است. طبق این پژوهش در اهداف و ارزش های فرهنگی انقلاب، شعارهای مطرح آنها، ارزش شهادت و جانبازی(41درصد)، اهمیت دین اسلام و ضرورت توجه به آن(31درصد)، ارزش حجاب اسلامی(6درصد) را شامل می شود. همچنین نگاهی به ارزش های اقتصادی مطرح در زمان انقلاب، در قالب شعارهایی که بیان می شد، نشان می دهد نفی فقر و محرومیت های اقتصاد و حمایت از طبقات محروم در اولویت نخست و مخالفت با سرمایه داری ظالمانه در اولویت بعد، مهم ترین اهداف اقتصادی شکل گیری انقلاب اسلامی بوده است.

به استناد تحقیق دیگری در باره همان مقطع زمانی انقلاب، با استفاده از کتاب صحیف? نور، سخنان امام خمینی تحلیل محتوا شده است. در مقایسه ای بین شعارهای انقلاب، و گفتار و اعلامیه های امام، انجام مشخص می شود که این دو سازگاری زیادی با هم داشته و بسیار بر هم منطبق بوده اند. امام خمینی در آذر 57چنین اعلام نمود:«هدف ما، برقراری جمهوری اسلامی و برنام? ما، تحصیل آزادی و استقلال و سپردن اداره کشور به کارشناسان امین و حذف خیانتها... و اصلاح قانون اساسی است. » (پیام امام 14/8/57) چنان که در بسیاری از پیام ها و سخنان امام به تلاش برای اجرای احکام مترقی و سعادت آفرین اسلام و تحقق عدالت و پیشرفت در همه زمینه ها تأکید شده است. همانگونه که اشاره شد، آرمان های انقلاب اسلامی را از خلال شعارهای مردم و پیامهای امام خمینی به خوبی می توان شناخت، آرمان هایی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به صورت اصول مدوّن درج شده است. می توان این اهداف و آرمان ها را در سه دسته فرهنگی، سیاسی و اقتصادی طبقه بندی نمود:

1- آرمان های فرهنگی و اجتماعی، مانند: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا، مبارزه با مظاهر فساد و تباهی، بالا بردن سطح آگاهی های عمومی، آموزش و پرورش همگانی، تقویت روح بررسی، تتبع و ابتکار و تشویق محققان، رفع تبعیضات ناروا وایجاد امکانات عادلانه برای عمومی، ایجاد نظام اداری صحیح، تأمین حقوق همه جانبه افراد، توسعه و تحکیم برادری اسلامی، تدوین قوانین و مقررات مدنی مناسب، برقراری حقوق مساوی برای مردم بدون توجه به قوم، قبیله، رنگ و نژاد، برخورداری همگان از تأمین اجتماعی، گسترش آزادی قانونمند اجتماعی.

2- آرمان های سیاسی، نظیر: سرنگونی نظام استبدادی و وابست? سلطنتی و ایجاد حکومت مردمی و مستقل، ادار? امور کشور براساس اصل اسلامی شورا و دعوت به خیر، نفی هرگونه ستم گری، ستم کشی، سلطه گری و سلطه پذیری، تأمین امنیت داخلی و نفی نفتیش عقاید، آزادی قانونمند نشریات، مطبوعات، اجتماعات و راهپیمایی ها، اتکاء به آرای عمومی در اداره کشور، طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب، محو هرگونه استبداد، خودکامگی و انحصار طلبی، تقویت کامل بنی? دفاع ملی، تنظیم سیاست خارجی مستقل، ایجاد روابط صلح آمیز با دول دیگر، حمایت مقدور از مبارزه حق طلبانه ستمدیدگان و مستضعفان در برابر مستکبران.

3- آرمان های اقتصادی، همچون: پایان بخشیدن به غارت بیت المال توسط خاندان پهلوی و مقامات رژیم سلطنتی، صیانت از ذخائر و معادن زیرزمینی، تلاش در راه پیشرفت تکنولوژیک، استقلال و خودکفایی اقتصادی، تأمین خودکفایی در علوم و فنون، پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه، تلاش در جهت ریشه کن کردن فقر و محرومیت، تأمین نیازهای اساسی مردم، تأمین شرایط برای اشتغال همگان، تنظیم برنام? اقتصادی کشور به نوعی که موجب خودسازی و افزایش مهارت و ابتکار افراد جامعه باشد، جلوگیری از استثمار و بهره کشی، منع اضرار به غیر، انحصار، احتکار و ربا، منع اسراف و تبذیر، جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور، تلاش برای افزایش تولیدات کشاورزی و صنعتی، حرکت در مسیر عدالت اقتصادی و کم کردن فاصله طبقاتی، رسیدگی به روستاهای کشور و محرومیت زدایی از آنها.

*دستاوردها

بنابراین می توان گفت دستاوردهای انقلاب اسلامی، همان آرمان ها و اهدافی هستند که به صورت کلی و یا جزئی، بخش هایی از آنها تحقق یافته اند و یا پی گیری می شوند. مطابق تقسیم بندی قبلی فهرستی از رؤوس این دستاوردها در سه زمینه مزبور اینگونه قابل طرح است:

1- دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی، مانند: به وجود آمدن محیط نسبی خوب جهت رشد کمالات اخلاقی، زدودن اغلب مظاهر فساد از عرصه جامعه، ارتقای نسبی سطح آگاهی های عمومی، ریشه کنی بی سوادی، افزایش امنیت اجتماعی و قضایی در بسیاری از موارد، رواج گونه های مختلف ادبیات انسان ساز اخلاق مدار، آموزنده، انقلابی و دینی، افزایش و رشد مطبوعات و نشریات مفید و سازنده، اسلامی کردن اغلب مقررات مدنی، جزایی و اقتصادی، گسترش و احیای تفکر دینی در اقشار مختلف فرهنگی و در اغلب سطوح اجتماعی، افزایش هماهنگی بین تعهد و تخصص در جامعه متخصصان کشور، همکاری ثمر بخش اساتید و پژوهشگران حوزه و دانشگاه، افزایش پانزده برابری ظرفیت دانشگاه ها، مردمی شدن قوای مسلح و ایجاد بسیج، تلاش در جهت معرفی و تعمیم الگوی زن مسلمان، افزایش تعداد و تنوع و توزیع جغرافیایی دانشگاهها، گسترش مراکز علمی و تحقیقی در همه زمینه ها، افزایش و گسترش مدارس در همه مقاطع، جهش در محتوا و تعداد عناوین منتشره کتاب و گسترش کتابخوانی، ایجاد خودباوری فرهنگی و علمی، جهش در ابتکارات و نوآوری های علمی، دستیابی به عرصه های فوق پیشرفته علمی از قبیل نانو تکنولوژی و شبیه سازی و ژنتیک و دانش هسته ای و...

در حوز? هنری و فرهنگی یکی از موارد قابل اشاره، سینمای ایران است که به اذعان تمامی صاحبنظران، قبل از انقلاب به هیچ وجه در دنیا مطرح نبوده و به حساب نمی آمده اما امروزه به عنوان یکی از جذاب ترین، صاحب سبک ترین و جزو چند سینمای مطرح جهان قرار دارد. موفقیت و دستیابی هر ساله دانش آموزان ایرانی به مقامات جهانی در المپیادهای علمی در رشته های مختلفی همچون فیزیک، ریاضی، شیمی، کامپیوتر و... در رقابت با کشورهای پیشرفته علمی یکی دیگر از شواهد رشد و توسعه علمی کشور در سالهای پس از انقلاب است. رشد کمی دانشجویان کشور یکی دیگر از شاخصهای توسعه علمی در سالهای پس از انقلاب می باشد. در حالی که تعداد دانشجویان دانشگاه های کشور قبل از انقلاب از مرز 150 هزار نفر تجاوز نمی کرده امروزه این تعداد به حدود دو میلیون و پانصد هزار نفر بالغ شده است. همچنین در خصوص رشد سطح تخصص باید اشاره نمود کشوری که در سال 1356با 33 میلیون جمعیت، نیازمند ورود پزشک از خارج(از کشورهایی همچون هند، بنگلادش و پاکستان و...) بوده هم اکنون با جمعیتی بیش از دو برابر، پزشک مازاد دارد و خود به دیگر کشورها پزشک صادر می کند.

2- دستاوردهای سیاسی، نظیر: ریشه کنی نظام استبدادی شاهنشاهی، استقرار نظام جمهوری اسلامی، استقلال سیاسی و قطع سلطه و مداخله ابر قدرت ها در سرنوشت کشور، تحقق الگوی نوین مردم سالاری دینی در ایران، شکل گیری گروه ها و تشکّل های سیاسی مختلف در عرصه رقابت سیاسی، توسعه آزادی های قانونی، تلاش در مسیر تحقق کامل پیوند دین و سیاست، رشد سیاسی و آگاهی های عمومی مردم، احیای روحی? عزت و سرافرازی ملی درعرصه جهانی، دستیابی ایران به جایگاه قدرتمند منطقه ای و بین المللی، حرکت در جهت تجدید حیات تمدن جهانی اسلام، تنظیم سیاست خارجی و ارتباط با دیگر دولت ها بر اساس اصول اسلامی عزت، حکمت، مصلحت و سیاست نه شرقی، نه غربی، گسترش پیام انسانی و آزادیبخش انقلاب و حمایتاز مظلومان در عرصه بین المللی، توجه بیشتر به جهان سوم و جهان اسلام در روابط خارجی، حضور قدرتمند و تأثیر گذار در مجامع و سازمان های بین المللی و ...

3- دستاوردهای اقتصادی، همچون: افزایش صادرات غیر نفتی، کاهش صادرات نفتی به نسبت افزایش جمعیت و هزینه ها، حرکت به سمت کاهش اتکاء بودجه به نفت، تنوع بخشی به تولید ملی و نجات از اقتصاد تک محصولی، توجه گسترده به مناطق محروم و دورافتاده، تحول اساسی در امکانات و زیر ساخت های روستایی مانند بسط و توسعه فعالیتهای عمرانی و رفاهی در سطح روستاها از قبیل تأسیس خان? بهداشت، ساخت راه، حمام بهداشتی، برق، آب لوله کشی، تلفن و تأسیس مدارس تا سطح دبیرستان، جهش در تولیدات کشاورزی و صنعتی متکی به فناوری بومی، پیشرفت در صنایع کشتی سازی، خودروهای سنگین و سبک، و ماشین آلات کشاورزی، جهش و توسعه صنایع مستقل نظامی و دفاعی، پیشرفت در صنایع هوافضا و ساخت موشک و ماهواره و هواپیما، توسعه و بهبود چشمگیر ارتباطات، جاده ها، راه آهن، فرودگاه ها و بنادر، افزایش وسیع آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر، افزایش چندین برابری سد سازی و نیروگاه های آبی، توسع? صنایع مختلف سنگین و سبک، افزایش سهم گاز در تأمین انرژی و پوشش دادن صدها شهر و میلیونها نفر، افزایش و توسع? ظرفیت پالایشگاه ها و صنایع گوناگون در حوز? نفت و گاز، خودکفایی در تأمین فرآورده های نفتی علیرغم افزایش شدید مصرف و جمعیت، توسع? ظرفیت پتروشیمی و افزایش تولید آن تا بیش از بیست برابر، پیشرفت در عرصه فناوری اطلاعات، ساخت بومی کارخانجات تأمین سوخت هسته ای و نیروگاه های اتمی، ساخت نیروگاه های بادی و...

در حیط? صنایع نظامی، در حالی که قبل از انقلاب تقریباً تمام تسلیحات نظامی کشور از خارج وارد می شد، هم اکنون نه تنها این نسبت تقریبا معکوس شده بلکه ایران در زمر? یکی از تولید کنندگان تسلیحات پیشرفته نظامی در جهان قرار گرفته و تولیدات خود را به بیش از 37 کشور جهان نیز صادر می کند. در حیط? صنعتی، کشوری که قبل از انقلاب تقریبا تمامی کالاهای صنعت ی خود را از خارج وارد می کرد و معدود کالاهای ساخت داخل آن نیز عموماً از کیفیت و مرغوبیت پایینی برخوردار بود، هم اکنون در اکثر زمینه ها خود به تولید کننده تبدیل شده است و تولیداتش نیز در بسیاری از موارد، از جهت کیفیت و استاندارد قابل رقابت با مشابه خارجی می باشد و در بسیاری از صنایع مصرفی و کالاهای واسطه ای به مرز خوداتکایی کامل رسیده است. در حیط? کشاورزی و دامداری طبق آمار رسمی دولت در سال 1356، دولت ایران فقط توانایی تأمین مواد غذایی مردم خود برای 33روز را داشته است و مجبور بوده باقی مواد غذایی خود را از خارج وارد کند. برای مثال مرغ را از فرانسه، تخم مرغ را از اسرائیل، سیب را از لبنان، پنیر را از دانمارک و... وارد می کرده لکن هم اکنون علی رغم دو برابر شدن جمعیت، بیش از 300 روز در سال مواد غذایی خود را در داخل تأمین می کند و در اکثر زمینه ها خود اتکا شده است.

در بسیاری ازمحافل و گفتگوها به هنگام بررسی وضع اقتصاد پس از انقلاب، مباحث به گرانی و تورم تقلیل پیدا می کند و قیمت اجناس و کالاهای اساسی، قبل و بعد از انقلاب با هم مقایسه می شود. در این موارد تبعاً مخالفان، قیمت بالای کالاها و خدمات در شرایط کنونی را مهم ترین دلیل برای ناکامی اقتصاد پس از انقلاب می دانند، در مقابل موافقان، ضمن توجه به این امر امر، به بسیاری از تحولات اساسی اقتصادی و صنعتی استشهاد می کنند و از خدمات رسانی به روستاها، افزایش تولیدات صنعتی و پتروشیمی، گازرسانی به بیشتر نقاط کشور، توسعه جاده ها و راه آهن و فرودگاه ها، افزایش سد سازی و بومی شدن فناوری آن، انرژی هسته ای، توان بازداند? دفاعی و... سخن می گویند. در این موارد بایستی به همه آثار و دستاوردهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی انقلاب به طور جامع نگاه کرد و معدل گرفت و نباید با اغراق در مورد گرانی برخی کالاها سایر رهاوردهای انقلاب مردم نادیده گرفته شود. به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران، کارنام? عملکرد نظام جمهوری اسلامی، با توجه به تغییرات عمده شرایط و افزایش هزینه ها و مشکلات کشور در سالهای پس از انقلاب، با عنایت به حجم کارهای انجام شده، مصداق کارآمدی نسبی است. به عنوان مثال، نیکی کدی نویسند? آمریکایی و یکی از کسانی که وضعیت ایران در یکصد سال اخیر را مورد مطالعه قرار داده است، علی رغم اشتباهاتی که در تفسیر بخشی از سیاست های جمهوری اسلامی در اثر خود به نام بررسی ریشه های انقلاب اسلامی، داشته است، در نوشت? آخر خود تحت عنوان « نتایج انقلاب ایران» نتوانسته از ذکر برخی تحولات چشمگیر پس از انقلاب خوداری ورزد. او می نویسد: « در ایران، زمامداران اسلام گرا سیاست هایی را به اجرا در آوردند که در نهایت به توسع? یک جامع? سالم تر، آموزش دیده تر و فرهیخته تر کمک کرد.»

*معیارهای ارزیابی نتایج انقلاب

در باب شناخت انقلاب اسلامی، یکی از مهم ترین و حساس ترین پرسش ها اینست که انقلاب اسلامی در عمل چه آثار و نتایجی داشته است؟ طبعاً سه ده پس از پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی همه ما در اطراف خود مسائلی را لمس وتجربه می کنیم که بعضاً برایمان تلخ یا شیرین می نماید و آنها را نوعاً به حساب پیامدهای انقلاب اسلامی می گذاریم. اما صحیح آن است که آثار ونتایج انقلاب اسلامی به طور عالمانه و منصفانه تبیین وارزیابی شود. بعضی از مردم به هنگام مواجه? روزمره با کثیری از وقایع و حوادث د روهل? اول با آنها فقط برخوردهای احساسی و عاطفی دارند تا آنجا که در شرایطی دیگر کاملاً به عکس تصور کنند. برای اجتناب از این گونه افراط و تفریط ها بهتر است بر مهم ترین ملاک ها و شیوه های ارزیابی نتایج انقلاب مروری داشته باشیم: 1- مقایس? نتایج و آثار بااهدف انقلاب، 2- مقایسه نتایج و آثار با امکانات دولت و کشور، 3- سنجش نتایج و آثار انقلاب با اهداف و امکانات به طور همزمان، 4- مقایس? وضع موجود با کشورهای پیشرفته، 5- مقایس? وضع موجود با قبل از انقلاب.

1- اهداف انقلاب اسلامی بعنوان ملاک ارزیابی: انقلاب اسلامی در هم? ابعاد فردی و اجتماعی، داخلی و خارجی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، اهداف بسیار بلندی برای مردم و دولت ترسیم نموده است. این اهداف عمدتاً مأخوذ از قرآن و معارف پیامبر(ص)و اهل بیت (ع) هستند که در کلام امام خمینی و شعارهای مردم در دوران انقلاب متجلی شده اند. این اهداف در قانون اساسی بصورت رسمی و قانونی گنجانده شده و مجدداً به تأیید و تصویب امام و مردم رسیده اند. طبعاً این اهداف یکی از بهترین ملاک ها برای سنجش وضعیت کنونی نظام و ارزیابی آثار و نتایج انقلاب اسلامی هستند. همانگونه که قبلاً اشاره شد، اهداف انقلاب و نظام با مطالع? آنها و با اتکاء به اخبار و اطلاعات صحیح، نسبت به آثار و نتایج انقلاب اسلامی ارزیابی و قضاوت نماید. بر اساس تحقیق تخصصی و مشاهد? عمومی، می توان این واقعیت را مطرح کرد که در بسیاری از آن اهداف توفیقات نسبی حاصل شده و در پاره ای دیگر عدم توفیق هایی دیده می شود، ولی جهت گیری کلی امور به سمت تحقق آنهاست. هیچگاه کسی اصل اهداف و ضرورت حرکت به سمت آنها را نفی نکرده است، هر چند بعضی از دولت ها با تشخیص و توان خود مواردی را بهتر پی گیری نموده اند و بعضی دیگر کوشیده اند جامعیت و هماهنگی هم? اهداف را بیشتر رعایت کنند. در مجموع می توان گفت که اگر آثار و نتایج انقلاب با اهداف آن مقایسه شود نتیج? امیدوار کننده ای حاصل می شود.

2- امکانات بعنوان ملاک ارزیابی: انقلاب اسلامی برای تحقق اهدافش و برآورده کردن خواسته ها و نیازهای مردم چه امکاناتی در اختیار داشته است؟ این پرسش، عقلایی است و در رشته های علمی و معرفتی گوناگون به صور مختلفی متجلی شده است. مثلاً در علم حقوق و فقه می گویند:«تناسب حق و تکلیف» یعنی اگر کسی تکلیفی برعهده داشت باید متناسب با آن توانایی ها و حقوقی داشته باشد تا بتواند آن تکلیف را انجام دهد. در علم مدیریت از «تناسب وظایف و مأموریتها با امکانات و اختیارات» سخن می گویند. اصل سوم قانون اساسی نیز نکته فوق را ملحوظ داشته و چنین آورده که: « دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، هم? امکانات خود را برای امور زیر به کار برد» با توجه به وسعت و کثرت اهداف انقلاب اسلامی که در اصل سوم بیان شده است، امکانات بسیار عظیمی باید در اختیار قوای مسئول کشور باشد. همانطور که می توان اهداف و نیازهای انقلاب و نظام را به دو دست? مادی و معنوی تقسیم نمود، امکانات نیز اعم از مادی و معنوی است. امکانات کیفی و معنوی را می توان به این شرح برشمرد: 1- ایمان و روحیه 2- اراده و عزم ملی 3- علم و عقل 4- زمان، وامکانات مادی را هم به این شرح می توان نام برد: 1- منابع طبیعی 2- سرمایه 3- دانش و فناوری 4- سیستم ها و ساختارها.

از نظر معنوی می توان پذیرفت که انقلاب اسلامی امکانات عظیمی را آزاد و فراهم کرد. بنابراین برای تحقق اهداف باید انتظار بالایی از آن داشت. اما چرا برخی از اهداف آنچنانکه باید و شاید حاصل نشده اند؟ در پاسخ باید گفت اولاً امکانات معنوی عمدتاً شرط لازم برای تحقق اهداف هستند ولی شرط کافی نیستند بلکه باید امکانات و ابزار مادی هم فراهم باشد. در بسیاری از موارد امکانات مادی و معنوی لازم و ملزوم یکدیگرند. ثانیاً بخش زیادی از امکانات معنوی و بسیج عمومی مردم برای حضور و مشارکت، صرف دفع آفات و موانع انقلاب و حفظ اصل نظام و انقلاب و آب و خاک کشور شد، و تحقق اهداف را تحت الشعاع قرار داد. در واقع، مقاطعی پیش آمد ک عملاً انرژی کافی مبتنی بر امکانات معنوی چنان مستهلک شده بود که چیزی برای پی گیری اهداف باقی نمی ماند. آشوب ها و تشتت های داخلی، محاصر? اقتصادی، حمل? نظامی، تهاجم فرهنگی، امواج تروریسم، تفرقه و انحراف بعضی جریان های داخلی، آفات و موانعی هستند که توان و انرژی فوق العاده سنگینی برای دفع آنها صرف شده است و در نتیجه تحقق برخی اهداف دچار رکود و تأخیر شده اند.

یکی از مهم ترین امکاناتی که برای تحقق هر هدفی مورد نیاز است، مقول? زمان و زمانبندی مقتضی است. بر اساس دانش و تجربه برای نیل به اقتصادی صحیح و عادلانه که رفاه عمومی و رفع فقر را به ارمغان آورد و در زمینه کار و بهداشت و مسکن و تغذیه هیچ نوع محرومیتی نباشد، حتی در صورت فراهم بودن هم? امکانات مادی و معنوی، به چند سال زمان نیاز است؟ مسلماً رسیدن به این هدف، زمان خیلی زیادی نیاز دارد. اقتصاد سرمایه داری غرب که برای تحقق رفاه کنونی بعضی کشورها حداقل چند قرن، زمان سپری کرده است هنوز در زمین? رفع فقر و بیکاری، به طور کامل موفق نبوده و آمار حکایت از آن دارد که ده ها میلیون نفر در کشورهای مرفه غربی زیر خط فقر زندگی می کنند. اقتصاد دولتی و سوسیالیستی بلوک شرق نیز نزدیک هفتاد سال برای ایجاد رفاه عمومی و رفع فقر تلاش کرد اما توفیق چشمگیری نداشت و سرانجام دستخوش فروپاشی و اضمحلال گردید.

اصولاً برخی از اهداف مندرج در اصل سوم قانون اساسی، متخذ از قرآن و سنت می باشند و مکتب اسلام از صدر ظهور خود آنها را به عنوان اهداف و ایده آل های نوع بشر مطرح کرده است و در صورت فراهم بودن امکانات در هر عصر و دوره ای، انسانها بطور نسبی می توانند به آنها نائل شوند. بنابراین انقلاب اسلامی نیز با سی سال عمر و کمبود امکانات و هجوم آفات و موانع، راه درازی تا تحقق اهداف اصولی و کلان خود دارد. بنابر این نکته مهم آن است که حداقل مردم مطمئن باشند که در مسیر تحقق اهداف قرار دارند. پس از بررسی امکانات کیفی و معنوی و نقش آنها در تحقق اهداف، اینک امکانات مادی و اقتصادی انقلاب اسلامی را بررسی می کنیم. در باب اهمیت امکانات مادی کافی است به این نکته اشاره کنیم که ای امکانات نه تنها برای تحقق اهداف و نیازهای مادی لازم و ضروری هستند، بلکه حتی پیشبرد اهداف معنوی و کیفی نیز نیازمند استفاده از ابزارها و امکانات مادی است. برای مثال بند 1 از اصل سوم قانون اساسی یک هدف کاملاً اخلاقی و معنوی است: «ا- ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلی? مظاهر فساد و تباهی».

بدیهی است که مبارزه با کلی? مظاهر فساد و تباهی نیازمند هزینه و آموزش و تشکیلات گسترده ای است و شناساندن و ترویج فضایل اخلاقی نیز مستلزم امکانات و هزینه است. ضمن آن که از بین بردن زمینه های بسیاری از ناراستی ها و ترغیب مردم به تقویت فضایل، در گرو حل بسیاری از مشکلات اقتصادی است. نیز وجود یک اقتصاد مولّد و عادلانه که در آن انسان ها مجبور نباشند برای رفع نیازهای مادی شان اخلاق و درستی را زیر پا بگذارند، از پیش شرط های ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی است. بنابراین نظام مولود انقلاب اسلامی با اهداف وسیع و متعالی، نیازمند امکانات مادی و اقتصادی بسیار گسترده ای است. پس به حکم عقل و انصاف، در ارزیابی آثار و نتایج انقلاب اسلامی بخصوص در ابعاد اقتصادی و رفاهی باید میزان ظرفیت ها و امکانات اقتصادی و مادی موجود را مورد توجه قرار داد.

از سوی دیگر طی سی سال گذشته جمعیت کشور بیش از دو برابر شده و موجب کاهش سهم امکانات محدود می شود. همچنین از لحاظ کیفی نیازها و خواسته های مردم چند برابر شده است. زیرا: متأثر از شعارهای عدالت خواهانه و آرمانی انقلاب اسلامی، توقعات مردم از این نظام بیشتر است، با دو برابر شدن جمعیت شهری و بالا و متنوع بودن الگوی مصرف زندگی شهری، افزایش انتظارات اجتماعی را به بار آورده است، و مبتنی بر عدالت خواهی و امکان مقایس? سطح زندگی توسط رادیو و تلویزیون، الگوی مصرف روستایی نیز همانند الگوی مصرف شهری شده است. در شرایط کنونی نیز به رغم افزایش مقطعی قیمت نفت، به علت کاهش قدرت خرید و گسترش بی سابقه عملیات عمرانی در سراسر کشور وچند برابر شدن هزینه های خدمات رسانی به مردم و توسعه زیر ساخت ها به همه نقاط کشور پهناور ایران، هنوز هم به نسبت جمعیت و هزینه ها، امکانات دولت برای توسعه مطلوب کشور کافی نبوده است. آنچه که تاکنون حاصل شده، معجز? اراده یک ملت است نه ناشی از معادلات معمول هزینه – فایده یا توسع? مبتنی بر امکانات و سرمای? کافی و مناسب.

با این تفاصیل، انتظارات و خواسته های مردم از لحاظ کمی و کیفی نسبت به سال آخر رژیم شاه چندین برابر شده است. بنابراین از لحاظ مفروضات نظریه سیستم ها، این حجم از توقعات و انتظارات که به این سرعت متوجه هر نظام سیاسی شود می تواند بحران زا و فلج کننده باشد. لکن طی این سه دهه به دلیل انعطاف و ظرفیت بالای انقلاب اسلامی، نظام به مشکلات ناشی از این شرایط فائق آمده است. زیرا از یک طرف دولت ها علی رغم این مشکلات و کمبودها، با شدت و ضعف و کم و بیش، خدمات رسانی خود را در حد مقدور افزایش داده اند و از طرف دیگر مردم بخاطر مشروعیتی که برای نظام متعلق به خودشان قائل هستند، کوشیده اند تا حد مقدور خواسته ها و انتظارات خود را کنترل کنند. در سال های گذشته، تولید نفت نسبت به رژیم شاه، نصف شده است که این امر خودش از اهداف انقلاب اسلامی بود. زیرا نفت یک ماد? معدنی تجدید ناپذیر و تمام شدنی است که امام معتقد بود باید تولید آن حساب شده و محدود باشد تا نسل های آینده نیز از درآمد نفت و انرژی سوختی آن بهره مند باشند. اما طی این مدت مصرف داخلی نفت چند برابر شده است. این افزایش از نظر ارزیابی آثار و نتایج انقلاب حاوی علایم و پیامهای خوب و بد است: از یک طرف نشان می دهد که نفت در سطح وسیع و بین اقشار مردم توزیع می شود، و از طرف دیگر حاکی از این واقعیت نیز هست که نفت به صورت غیر بهینه مصرف می شود. همچنین آمار و قرائن نشان می دهد که توزیع و مصرف این ماد? ارزشمند همراه با یاران? دولت، ناعادلانه است و سهم یک فرد مرفه و متمول شهری از یارانه های دولتی دهها برابر یک فرد روستایی و چندین برابر بخش زیادی از مردم است. در اینجا برای ارزیابی آثار و نتایج انقلاب اسلامی، از منظر امکانات، می توانیم به این نتیجه برسیم که: با توجه به امکانات بالنسبه محدود مادی و افزایش مشکلات و تقاضاها، با اذعان به وجود و حتی در مواردی افزایش مشکلات مردم، آنچه که در زمینه تحقق اهداف و خواسته های مادی مردم صورت گرفته است، مثبت، رو به پیشرفت، قابل توجه و امیدوار کننده می باشد.

3 – تلفیق اهداف و امکانات در ارزیابی: معمولاً بعضی از مردم آثار و نتایج انقلاب را با ملاک اهداف و نیازهای خود می سنجند که در این صورت چون برخی از این اهداف و نیازها چنانکه باید و شاید محقق نشده اند، نمره خوبی به دستاوردهای انقلاب نمی دهند. از سوی دیگر دولت ها و سایر قوای مسئول که طبق قانون اساسی مکلف به تحقق اهداف انقلاب اسلامی اند، عملکرد خود را با توجه به امکانات مادی که در اختیار داشته اند می سنجند و نظربه تنگناها و مشکلاتی که از این بابت وجود داشته، قاعدتاً نمره بالایی به خود می دهند و آثار و نتایج انقلاب را عمدتاً خوب و بالا ارزیابی می نمایند. بنابراین دولت و بخش هایی از مردم به دلیل تفاوت ملاک، ارزیابی های متفاوتی از آثار و نتایج انقلاب دارند. برای رفع این تفاوت شایسته است به ملاک مشترک عالمانه ومنصفانه ای رجوع کنیم. برای ارزیابی رهاوردهای انقلاب بهتر است از هر دو ملاک اهداف و امکانات به صورت تلفیقی و توأمان استفاده شود. اگر ملاک تلفیقی مورد قبول واقع شود از یک سو آحاد ملت تلاش می کنند هم? ظرفیت و توان های بالقو? خود را فعال سازند و از سوی دیگر تا حد ممکن مطالب? نیازها را بر مبنای اولویت بندی واقع بینانه، پی گیری کنند. هه? دولت ها و سایر مسئولان نیز همچون دولت کنونی که واقعاً شایست? صفات تلاشگری، پرکاری، مردم مداری، خدمتگذاری و آرمانخواهی است، خواهند کوشید ضمن توزیع عادلانه امکانات محدود، به مطالبات فوری و مهم اکثریت مردم بیشتر توجه نمایند، و اعتماد و مشارکت عمومی را در رویارویی با محدودیت ها و تنگناها جلب کنند.

4 - مقایسه با کشورهای پیشرفته: مانند دیگر انقلابها، انقلاب اسلامی ایران نیز تلاشی بود برای تغییر اساسی وضع موجود(نظام شاهنشاهی) و برقراری وضع مطلوب (جمهوری اسلامی). یکی از ملاک هایی که می تواند معلوم کنند که انقلاب در تحقق مدین? فاضله و جامع? آؤمانی خود به چه نتایجی رسیده، وضعیت و موقعیت کشورهای موسوم به پیشرفته و توسعه یافته است. این کشورها در نظر برخی از افراد، الگوی توسعه و تحول هستند و از دریچ? تبلیغات انبوه رسانه ها اینک در مرحله ای از ثبات و رفاه محسوب می شوند که به معیار سنجش تبدیل گشته اند. بسیاری از افراد غرب رفته یا غرب نادیده، دانسته یا ندانسته، به عمد یا غیر عمد از آسایش و رفاه و امنیت و... آن کشورها سخن می گویند.اغلب رسانه های گروهی داخلی نیزبه همین سبک، با نمایش زندگی مردم آن سامان، مخاطبان خود را به مقایس? وضع ایران با آن کشورها سوق می دهند، که نتیج? این مقایسه نیز کم و بیش روشن است. اما برای استفاده از این ملاک و معیار، در سنجش و ارزیابی آثار و نتایچ انقلاب و عملکرد نظام، حتماً باید به چند نکته توجه داشت تا نتیج? سنجش، عالمانه و منصفانه باشد:

اولاً کشورهای پیشرفته و مرفه اقتصادی و صنعتی طی چه زمانی، طی چه مراحی و با چه امکاناتی به وضع موجود فعلی رسیده اند؟ از لحاظ نظری و فکری و فرهنگی و علمی، آنها حداقل این مسیر را از 5 قرن قبل و از زمان زنسانس آغاز کرده اند و از لحاظ علمی، فنی و تکنولوژیک و از لحاظ اداری و سیاسی و حقوقی، این مهم را از دویست سال پیش با انقلاب فرانسه شروع نموده اند. با این شاخص ها، مقایسه انقلاب سی سال? ایران با آنها وجهی نداشته و فعلاً زمان برای چنین مقایسه ای زود است. ثانیاً مهم ترین هدف و غایت دولت و تمدن نوین غربی، ایجاد بهشت روی زمین بود. این هدف در ضدیت با فرهنگ و سلطه کلیسای قرون وسطی بود که بطور افراطی و بی توجه به نیازهای مادی، انسانها را دعوت به ترک دنیا و تقرب به یک خدا و آخرت آلوده به خرافات می نمود. در حالی که انقلاب اسلامی هدف غایی و نهایی اش، تأمین سعادت دنیا و آخرت و حصول معنویت با بهره مندی از نعمات مادی پروردگار و تقرب به خدای متعال است. البته به طور واقعی و متعادل، اقتصاد و نیازهای مادی به عنوان وسایل و ابزار رشد و کمال، ارزش دارند، و ساختن آخرت در مزرع? دنیا صورت می پذیرد.

حال باید دید که پس از پانصد سال بهشت موعود زمینی غرب چیست و به چه بهایی به دست آمده است؟ و چشم انداز آیند? آن چیست؟ مهم ترین هزینه و پیامد این بهشت روی زمین و جامع? مادی و رفاهی، آلودگی و تخریب شدید اخلاق و هویت انسانی و محیط زیست اجتماعی و طبیعی، بوده است. یعنی بهشت طبیعت و فطرت مبدل به جهنم می شود تا بهشت خیالی جامعه مدرن حاصل شود. اینک تمدن غربی با این سؤال اساسی مواجه است که آیا آنچه را که از دست داده و چشم انداز ترسناکی که از این رهگذر برای آینده وجود دارد، نسبت به آنچه که به دست آورده می ارزد یا خیر؟ این بهشت روی زمین به بهای استعمار و استثمار و عقب ماندگی جهان سوم حاصل شده است، و در حال حاضر فقط بخشی از 15 درصد جمعیت جهان که در نیمکر? شمالی هستند از مواهب این بهشت کاذب مادی برخوردار هستند که در آنجا نیز بسیاری از مردم در مرز یا زیر خط فقر زندگی می کنند. بنابراین استفاده از ملاک کشورهای پیشرفته برای سنجش و ارزیابی آثار و نتایج انقلاب جای تردید و تأمل دارد. چون غایت فرهنگ و ارزش های آنها مادیت و اصالت منافع فردی است، و حالی که غایت انقلاب اسلامی سعادت توأمان مادی و معنوی است.

5- مقایس? پس از انقلاب با قبل از انقلاب: یکی از رایج ترین شیوه های سنجش و ارزیابی آثار و نتایج انقلاب، مقایسه با قبل از انقلاب می باشد. اما بخش عمده ای از جمعیت جوان کشور خود شخصاً نظام پیشین را مشاهده و تجربه نکرده اند، و شاید دقیقاً ندانند و در نیابند که چرا نسل قبل، دست به انقلاب زده است. این نسل، وضعیت موجود نظام را با انتظارات و توقعات و آرمانهای خودش می سنجد و بعضاً ممکن است وضعیت مادی زندگی غربی تبلیغ شده در رسانه ها را الگوی ارزیابی و سنجش قرار دهد. اما نسلی که شرایط قبل از انقلاب را درک و لمس کرده و خود در وقوع و پیروزی انقلاب نقش آفرینی کرده، تحت چه شرایط و ضوابطی قبل و بعد از انقلاب را مقایسه می کند؟ عمد? این نسل، زحمات و لطمات انقلاب و جنگ را صبورانه و داوطلبانه به امید تحقق اهداف و آرمان های والای انقلاب تحمل کرده اند و بسیاری از نتایج اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نظام را مثبت تلقی کرده و عملکردها و روندها را در راستای تحقق اهداف می دانند. اما در عین حال از برخی مسایل رنج می برند و از یک حکومت الهی و مردمی بسیار بیشتر انتظار دارند.

اما بسیاری از اینان آثار و دستاوردهای سیاسی، معنوی و فرهنگی، و حتی اقتصادی انقلاب را آنقدر زیاد و روشن می بینند که معتقدند با تمام مشکلات، خسارات و هزینه های مادی و غیرمادی که تاکنون به نظام تحمیل شده، این دستاوردها بسیار ارزشمند است. بسیاری از پژوهشگران برآنند که ایران از نظر فردی و اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، داخلی و خارجی، طی سه ده? گذشته تحولات وسیع و عمیق و عمدتاً مثبتی را حاصل کرده است. لکن شدّت حبّ و بغضهای موافقان و مخالفان و غوغای طبیعی انقلاب و جنگ تا کنون مانع از آن بوده که این امر بطور عالمانه ودلسوزانه و نقادانه بطور روشن و دقیق، تحقیق و تبیین شود. اگر مبتنی براطلاعات وسیع و عمیق و به مدد ملاکهای علمی و عینی آثار و نتایج انقلاب اسلامی را بررسی کنیم مشاهده می شود که اهداف زیادی محقق شده و اهداف زیادی هم در راستای تحقق هستند. به امید تحقّق تمامی آرمان های انقلاب اسلامی انشاءالله.صادق .ت


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/11/11:: 9:53 صبح     |     () نظر

تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی معاصر
انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد.

*چکیده
بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های موثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است. از این رو، در مقاله حاضر به برخی از این آثار می پردازیم. در آغاز مقاله به وجوه مشترکی که زمینه تاثیرگذاری متقابل انقلاب اسلامی و جنبش های سیاسی اسلامی معاصر را فراهم می آورد، اشاره شده است. پس از آن، بازتاب انقلاب اسلامی در بعد سیاسی و فرهنگی بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر مورد بررسی قرار می گیرد، در پایان یک نمونه، از هزاران نمونه ای که در این باره وجود دارد، یعنی حزب الله لبنان مورد استناد قرار می گیرد.

اقبال لاهوری در کتاب «فلسفه خودی» پیش بینی می کند که تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد. پس از انقلاب اسلامی نیز... ایران به صورت ام القرای دارالسلام در آمد. حتی ایران می تواند به علت موقعیت منحصر به فرد... و منابع عظیم و بی پایان انرژی، ابزار فرهنگی و اعتقادی نیرومند به مرکز سامان دهی تمدن نوین اسلامی درآید. زیرا، انقلاب اسلامی ایران، «در پیدایش، در کیفیت مبارزه و در انگیزه.. از سایر انقلابات جداست.» و می تواند در پیامدها و دستاوردها نیز، متمایز و پیشروتر از سایر انقلابات باشد. این ویژگی ها، ریشه در دین و باورهای برخاسته از مذهب دارد. این انقلاب برآمده از مذهب هم، به احیای دین و تجدید حیات اسلام در ایران و جهان مدد رساند که یکی از ابعاد آن، تولد و تداوم جنبش های سیاسی اسلامی معاصر در دو دهه اخیر است. به این دلیل، چند سوال در این باره وجود دارد، از جمله؛

1-چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر تاثیر گذاشت؟
2- انقلاب اسلامی ایران، چه تاثیراتی بر حرکت های سیاسی اسلامی معاصر گذاشت؟
3- میزان تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر نهضت های سیاسی اسلامی چقدر است؟

این مقاله درصدد است، به این سوالات سه گانه پاسخ گوید. بسترهای تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی ایران در پاسخ به این سوال که چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر تاثیر گذاشت؟ می توان به موارد مشترک فراوان موجود بین انقلاب اسلامی ایران و جنبش های سیاسی اسلامی معاصر اشاره کرد. این وجوه مشترک، تاثیر متقابل انقلاب اسلامی معاصر را فراهم آورد. از این زمینه ها که از آن ها به عنوان عوامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز می توان یاد کرد، عبارتند از:

1-ایده واحد: انقلاب اسلامی ایران، گرچه یک انقلاب شیعی است، ولی همانند هر مسلمان و هر جنبش اسلامی دیگر، به وحدانیت (لااله الاالله) اعتقاد دارد، به رسالت پیامبر اکرم(ص) (اشهدان محمدرسول الله) معتقد است، کعبه را قبله آمال و آرزوهای معنوی خود می داند، قرآن را کلام خداوند سبحان و آن را منجی بشریت گمراه تلقی می کند، و به دنیای پس از مرگ و قبل از آن، به صلح، برادری و برابری ایمان دارد. همان گونه که امام خمینی(ره) فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحید کلمه کنید.» البته ویژگی کاریزمایی امام خمینی(ره) و مواضع ضداستعماری وی که بیشتر مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند، بر تاثیر متقابل انقلاب اسلامی و جنبش های اسلامی افزود.

2-رقیب یکسان: انقلاب اسلامی و جنبش های اسلامی دارای دشمن مشترکند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا (شیطان بزرگ) و اسرائیل (غده سرطانی) است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، صلیبیون مسیحی، استعمارگران اروپایی و صرب های نژادپرست و.... کیان اسلام را تهدید می کند، در حالی که انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی و نه غربی» علم مبارزه علیه دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است. امام خمینی(ره) در این باره فرمود: «دشمن مشترک ما که امروز اسرائیل و آمریکا و امثال این هاست که می خواهند حیثیت ما را از بین ببرند، و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترک را دفع کنید.»

3- آرمان مشترک: انقلاب اسلامی ایران و جنبش های اسلامی معاصر، خواهان برچیده شدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلام و استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان و به اهتزاز درآوردن پرچم لااله الاالله در سراسر جهان از طریق نفی قدرت ها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و توده های مردم اند. به سخن امام خمینی(ره)، در این مورد توجه کنید: «همه در میدان باشند، با هم باشند، ما می خواهیم حفظ اسلام را بکنیم، با کناره گیری نمی شود حفظ کرد، خیال نکنید که با کناره گیری تکلیف از شما سلب می شود.» البته برخی از جنبش های سیاسی اسلامی، تنها خواستار عمل به احکام اسلام در کشورهای خود و برخی نیز در پی تشکیل یک حکومت مستقل، بدون تاکید بر شکل اسلامی حکومت هستند. از این رو، می توان گفت، جنبش های اسلامی معاصر حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی اند. زیرا، انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آن ها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانی مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تایید زد، و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت. شیخ عبدالعزیز عوده، روحانی برجسته فلسطین گفته است: «انقلاب خمینی(ره)، مهم ترین و جدی ترین تلاش در بیدارسازی اسلامی ... ملت های مسلمان بود.» بنابراین، موجودیت و هستی سیاسی جنبش های سیاسی اسلامی به انقلاب اسلامی وابسته است. این امر زمینه های لازم برای تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی را فراهم آورده است.

4- وحدت گرایی: تکیه و تاکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه دیگر گرایش جنبش های سیاسی اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است. چون، انقلاب اسلامی به تاسی از اسلام ناب محمدی(ص) هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، اروپایی و غیر اروپایی قائل نیست، بر جنبه های اختلاف برانگیز در بین مسلمین پای نمی فشارد، بلکه با ایجاد دارالتقریب فرق اسلامی، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی (ره) علیه سلمان رشدی و برگزاری هفته وحدت و ... در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، طیف گسترده ای از گروه های غیر شیعی و حتی جنبش های آزادی بخش غیر اسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگو و اسوه خود قرار داده اند. بنابراین، جای شگفتی نیست که مسلمان های سنی فلسطینی به نام و یاد امام خمینی(ره) به عملیات شهادت طلبانه دست می زنند. مجیب الرحمان شامی، روزنامه نگار پاکستانی در این باره می گوید: «تاثیر بزرگ دیگر امام این است که گرچه ایشان یک رهبر شیعه بودند.... با این وجود مبلغ جدایی نبودند، فریاد او برای اسلام بود.»

5- مردم مداری: مردم گرایی انقلاب اسلامی، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت های مسلمان بوده است. انقلاب 57 و رهبری آن، بر این باور بودند که باید به ملت ها بها داد نه به دولت ها، به عنوان مثال، حج و اهمیت ارزشی که ایران اسلامی به آن می داد، یکی از مقولاتی است که نشان دهنده مردم گرایی انقلاب ایران است. زیرا، امام خمینی(ره)، حج را از یک مراسم عبادی خارج کرد، آن هم از طریق زنده کردن برائت از مشرکین که آن نشانی از برائت از مشرکین توسط پیامبر (ص) در صدر اسلام است. اگر چه تاوان مردمی کردن حج، کشتار حدود 400 زائر ایرانی در حج 1366 بود، ولی سه سال بعد که بار دیگر، پای ایرانیان به مکه باز گردید، فریاد برائت از مشرکین حجاج همچنان باقی ماند، البته در مقیاسی محدودتر. همه آنچه را که بین ایران انقلابی و جهان اسلام وجود دارد، وجوه مشترک نیست. بلکه اختلاف ها و دشواری هایی نیز در این باره به چشم می خورد. از جمله:

الف. تشیع امامیه: نسبت شیعیان به کل مسلمانان جهان، ده درصد است. آن ها به جز ایران عراق و سوریه، حاکم بر قدرت سیاسی نیستند، با این که در کشورهایی چون بحرین و لبنان، اکثریت با شیعیان است، نوعی معارضه تاریخی بین شیعه و سنی وجود داشته و دارد. البته تضاد تسنن وهابی و نزدیکی تسنن سوری با انقلاب اسلامی بیشتر است، وحتی تسنن متاثر از تصوف نیز، تضاد کمتری با شیعه دارد. سپاه صحابه در پاکستان، طالبان در افغانستان از مصادیق بارز مخالفین تشیع در جهان اسلام اند. به هر روی علی رغم وحدت خواهی و وحدت طلبی انقلاب ایران، تضاد اهل سنت با شیعه، به کلی از بین نرفته است.

ب. عرب و فارس: تعارض بین عرب و عجم، از آغاز ورود اسلام به ایران پدید آمد. جریان شعوبیه نمونه ای از این تعارض قومی است. عباسیان و امویان و نیز عثمانیان و صفویان، به نوعی دیگر این معارضه را دامن زدند، جنگ عراق علیه ایران به عنوان جنگ قادسیه یا مهم ترین جنگ بین مسلمانان و ساسانیان و در واقع بین ایرانیان وعرب ها توجیه می شد. به هر روی، آنان ایرانیان را مجوس می دانستند، و بر این اساس، اعراب را برابر با اسلام و ایرانیان را مخالف با آن می دیدند.

ج. صدور انقلاب اسلامی: برخی از شعارها و پیام های انقلاب اسلامی، مثل این سخن امام (ره) «نهضت ما دارد توسعه پیدا می کند و می رود توی ملت ها ...» از سوی برخی به منزله قصد ایران برای مداخله در سایر کشورها و براندازی نظام های سیاسی آن ها تلقی شد. در حالی که، یک سال بعد از سخن فوق، امام فرمود: «صدور با سرنیزه، صدور نیست. صدور آن وقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی، این ها رشد پیدا کند» معظم له در جای دیگر فرمود: «معنای صدور انقلاب ما، این است که همه ملت ها بیدار شوند، و همه دولت ها بیدار شوند، خودشان را از این گرفتاری هایی که دارند ... نجات بدهند.» در مجموع علی رغم همه دشواری هایی که برای برقراری روابط ایران انقلابی و جهان اسلام و تاثیرپذیری متقابل آن دو وجود دارد،ولی وجوه مشترک آن دو بسیار بیشتر است. تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی در پاسخ به این سوال که انقلاب اسلامی ایران، چه تاثیراتی بر حرکت های سیاسی اسلامی معاصر گذاشت؟ به آثار متعدد و متنوع می توان اشاره کرد. پرداختن به همه این آثار، از حوصله این مقاله خارج است. بنابراین، تنها به بخشی از این بازتاب، در دو قسمت سیاسی و فرهنگی اشاره می کنیم:

الف: انعکاس سیاسی: در این قسمت به پاره ای از بازتاب های سیاسی سه مقوله «انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه» «تلاش برای دست یابی به حکومت اسلامی» و «نقش انقلاب اسلامی بر حیات سیاسی جنبش های اسلامی» می پردازیم. یکی از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. حضرت آیت الله خامنه ای - مقام معظم رهبری - در این باره فرمود: «علی رغم گذشت بیش از یکصدوپنجاه سال از برنامه ریزی مدرن و همه جانبه علیه اسلام، امروز در سراسر دنیا یک حرکت عظیم اسلامی به وجود آمده است که به موجب آن اسلام در آفریقا، آسیا و حتی در قلب اروپا، حیات جدیدی را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعی خود پی برده اند.» به بیان دیگر، عمردوره ای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان، به ویژه در قشر تحصیل کرده آن از بین رفته و شمار فراوانی از آنان، خواهان هضم شدن در هویت جهانی بوده و گذشته خود را به فراموشی سپرده و اگر توجهی به گذشته می کردند از باب تفنن و سرگرمی بود، به پایان رسید، و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی را که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.

این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبش های اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کامل ترین شیوه مبارزه است. سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در ملاقات با امام خمینی(ره) در این باره گفت: «انتفاضه بارقه ای از نور و بازتابی از پیروزی های بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگ ترین تحول را در عصر ما بوجود آورد.» در حالی که قبل از آن، اسلام در صحنه مبارزه علیه اسرائیل نقش چندانی نداشت. چنین رویکردی به معنای کنارگذاشتن اندیشه های غیر مذهبی به ویژه ناسیونالیسم، لیبرالیسم و کمونیسم و دور ریختن اندیشه جبری بودن سرنوشت انسان بود که همگی در نجات ملل اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان بودند. به عقیده شیخ عبدالله شامی، یکی از رهبران مبارز فلسطینی «پس از انقلاب اسلامی ایران، مردم فلسطین دریافتند که برای آزادی، به قرآن و تفنگ نیاز دارند.» این در حالی است که برای چند دهه حرکت های انقلابی، اغلب در اختیار گروه های مارکسیستی بود. به هر روی، انقلاب اسلامی، تأکیدی بر بعد سیاسی اسلام بود، و از آن پس، در برخی از کشورها، سازمان های مخفی شکل گرفت و مبارزه مسلحانه بر پایه اسلام، سامان دهی شد.

روی آوردن به مبارزه براساس اسلام، تنها نتیجه تجدید حیات اسلام که آن را برخی اصول گرایی یا بنیادگرایی اسلامی می نامند، نیست. بلکه در گرایش جدید «اسلام تنها راه حل» برداشت نوین و تازه ای از اسلام صورت گرفت که در آن مسلمین به ایستادگی، مقاومت و پافشاری برای نیل به حقوق خویش تشویق شده اند. روزگاری این کار، از سوی حسن البناء و سیدقطب در جنبش اخوان المسلمین انجام می شد، ولی انقلاب اسلامی، اسلام انقلابی را به صورت جدی تر درآورد و مطرح ساخت. البته این ستیزه جویی انقلابی، تنها به معنای روی آوردن به اسلحه نخواهد بود، چون در آن شیوه های مسالمت آمیز، مشابه آنچه حزب اسلام گرای رفاه در ترکیه برگزید، نیز دیده می شود.

نظام اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، به صورت بهترین الگو و مهم ترین خواسته سیاسی مبارزان مسلمان درآمد. یکی از رهبران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در این باره گفت: «ما در آن موقع می گفتیم، اسلام در ایران پیروز شده است، و به زودی به دنبال آن در عراق نیز پیروز خواهد شد. بنابراین، باید از آن درس بگیریم و آن را سرمشق خود قرار دهیم. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی، حدود 1.5 میلیارد مسلمان را برانگیخته و آنان را برای تشکیل حکومت الله در کره زمین به حرکت درآورد. این رویکرد، در اساسنامه، گفتار و عمل سیاسی جنبش های اسلامی سیاسی معاصر به شکل های مختلفی مشاهده می شود.

علاقه جنبش گران مسلمان به ایجاد حکومت اسلامی به سه صورت زیر ابراز شده است:

الف: برخی از گروه های اسلامی در جهان تسنن به صورت آشکار هراسی از مخالفت با دولت های نامشروع ندارند، و به احادیثی که اطاعت از حاکم اسلامی را در هر شرایط لازم دانسته، چندان توجهی نمی کنند، بلکه خواهان استقرار حکومت اسلامی و یا نظام مصطفی(ص) در کشورشان شده اند، و آن را برخی از گروه ها در اساسنامه (مانند مجلس اعلای انقلاب عراق) و یا در اعلامیه های خود (مانند حزب الدعوه) و... مطرح کرده اند. البته برخی از جنبش های اسلامی (مانند کشمیر و افغانستان) دستیابی به استقلال سیاسی را اولین هدف سیاسی خود، قبل از تاسیس حکومت اسلامی قرار داده اند.

ب: بعضی از گروه های اسلامی دیگر با طرح لزوم اجرای شریعت اسلامی (مانند نهضت جمعیت ارشاد اسلامی مصر) و یا با ترجمه کتاب حکومت اسلامی امام خمینی(ره) (مانند الیسار الاسلامی مصر) و یا با تاکید بر جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها راه حل (مانند جبهه نجات اسلامی الجزایر) و... علاقه مندی خود را برای برپا کردن یک حکومت اسلامی ابراز کرده اند. آیت الله محمدباقر صدر هم قبل از شروع جنگ تحمیلی در تلاش بود، رژیم عراق را سرنگون و یک حکومت اسلامی به شیوه حکومت ایران یعنی جمهوری اسلامی برپایه ولایت فقیه به وجود آورد. در قیام 1370 ش..1991م. شیعیان عراق، میل به تاسیس حکومت اسلامی در رادیو صدای انقلاب عراق به گوش می رسید.

ج: برخی از حرکت های دیگر اسلامی، خویش را از دایره تنگ ناسیونالیسم خارج کرده و خواهان برپایی یک نظام اسلامی برپایه امت واحد مسلمان از خلیج فارس تا اقیانوس اطلس شده اند (مانند رابط الدعوه الاسلامیه در الجزایر) و یا این که براساس اصل ولایت فقیه و قبول آن، از رهبری انقلاب اسلامی ایران پیروی می کنند. این دسته از گروه ها، دو گونه اند. دسته ای که از لحاظ عقیدتی و مذهبی خود را مقلد رهبری انقلاب اسلامی ایران می دانند (مانند جنبش امل در لبنان)، و دسته ای که هم از لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهبری انقلاب اسلامی ایران تبعیت می کنند (مانند جنبش حزب الله لبنان).

گروه ها و سازمان های اسلامی مذکور، برای نیل به یک نظام مبتنی بر اسلام، شیوه و روش های مختلفی را در پیش گرفته اند. برخی تنها از طریق اقدام قهرآمیز و مسلحانه (مانند حزب الله حجاز) و کودتا (مانند جنبش آزادی بخش بحرین) درصدد نابود کردن رژیم حاکم هستند. در نقطه مقابل، گروه هایی قرار دارند که شرایط فعلی را برای دست زدن به اقدامات مسلحانه مساعد نمی دانند، و با توسل به شیوه های مسالمت آمیز از قبیل شرکت در انتخابات پارلمانی در پی تغییر نظام موجود هستند (مانند حزب اسلام گرای رفاه). اما گروه های دیگر هم وجود دارند که به هر دو روش پایبندند، جنبش حزب الله نمونه ای از این گروه است که در مصاف با اسرائیل و حکومت مارونی لبنان و به منظور استقرار حکومت اسلامی به دو روش متمایز و در عین حال مکمل هم یعنی جنگ با اسرائیل و شرکت در انتخابات مجلس روی آورده است.

انقلاب اسلامی ایران در تولد و تحرک سیاسی بسیاری از جنبش های اسلامی سیاسی نیز نقش داشته است. چنین تاثیری با مروری بر پرونده سیاسی جنبش های اسلامی دهه های اخیر به روشنی دیده می شود. برخی از گروه های اسلامی سیاسی، تولد و موجودیت خود را مدیون انقلاب اسلامی اند. این گروه ها دو دسته اند، دسته ای که از یک جنبش اسلامی غیر فعال پیشین منشعب شده اند (مانند امل اسلامی از جنبش امل و جنبش جهاد اسلامی از اخوان المسلمین فلسطین، در واقع بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین مرکز جهاد اسلامی فلسطین در نوار غزه فعال شد). و دسته ای که وابسته به جنبشی و گروهی نبوده اند، بلکه موجود و پدیده ای جدیدند (مانند نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان) اگرچه دسته اخیر بیش از دسته نخست، مدافع و متاثر از انقلاب اسلامی است، اما همه این گروه ها در دفاع از انقلاب اسلامی ایران، پیروی از رهبری آن و نیز الگو قرار دادن آن اشتراک نظر دارند.

بعضی دیگر از گروه ها و جنبش های سیاسی اسلامی به تاثیر از تجدید حیات اسلام که از ثمرات انقلاب اسلامی ایران در قرن اخیر است، از حالت رکود، رخوت و انفعال خارج شده اند، و با نیرو و سازماندهی جدیدی به مبارزه نظامی و سیاسی علیه حکومت و دولت های حاکم پرداخته اند. مثلاً حرکت اسلامی در دانشگاه های النجاعع، بیرزیت، غزه، بیت المقدس و الخلیل، به نحو چشمگیری پس از انقلاب اسلامی گسترش و توسعه یافت و یا فعالیت گروه جماعه المسلمین که حضوری محدود در نوار غزه داشت، در پی انقلاب اسلامی ایران و نیز به دنبال احکام صادره از سوی دادگاه نظامی رامله علیه اعضای آن، افزایش پیدا کرد. بخشی از این گروه ها، تنها به افزایش حجم فعالیت های خود اقدام کرده اند و در روند مبارزه به شیوه های مسالمت آمیز توجه دارند. بخشی دیگر بر شدت و حجم تلاش های ضددولتی خود افزوده اند، و با تکیه بر روش های مسلحانه درصدد نابودی رژیم های حاکم هستند. سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب از گروه نخست و جبهه اسلامی سوریه از گروه دوم محسوب می شوند.

انقلاب اسلامی ایران در تحرک سیاسی آن دسته از جنبش های به ظاهر اسلامی که هیچ گونه و یا کمترین علقه ای به انقلاب اسلامی ندارند، هم به شکل دیگری مؤثر بوده است. این گروه ها که با تولد انقلاب اسلامی و به منظور مقابله با آن متولد و یا گسترش یافته اند، با کمک دولت ها و اشخاص مخالف انقلاب اسلامی و به ویژه با پشتیبانی و با حمایت مالی دولت هایی چون دولت پادشاهی عربستان سعودی شکل گرفته اند. وهابیت در پاکستان، ساف در فلسطین اشغالی و سازمان پیکار اسلامی در عراق، نمونه هایی از این گروه ها به شمار می روند. به همین جهت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، صف اسلام سازش کار (اسلام آمریکایی) از صف اسلام ناب محمدی(ص) کاملاً جدا شده است. از این رو، کشورهای عربی مسلمان برای جلوگیری از ظهور قیام مردمی متاثر از انقلاب اسلامی، تلاش زیادی را برای بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی و تظاهر به اسلام آغاز کرده اند.

ب. تاثیر فرهنگی: امور فرهنگی از آن حیث مهم هستند که پایه و اساس امور سیاسی حرکت های سیاسی را فراهم می آورند. به دیگر سخن، امور فرهنگی زمینه ساز امور سیاسی اند. به این دلیل، رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرند، و در مقوله سیاسی، شایستگی مطرح شدن را می یابند. از این رو، در این بخش، صرفاً چند مقوله فرهنگی بازگشت به ارزش های مبارزه اسلامی، پیروی شعائر و شعارهای انقلابی ایران و... مطرح می شود. البته ذکر این چند مورد به معنای آن نیست که سایر امور فرهنگی بی اهمیت است.

انقلاب اسلامی ایران ارزش های فرهنگی نوینی را در مبارزه سیاسی جنبش های اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزش ها، گرایش به جهاد است. جنبش های اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار جان را به عنوان اصول اساسی پذیرفته اند. به بیان دیگر، اصولی چون جهاد، شهادت و فداکاری که سمبل حرکت های انقلابی شیعیان و شعار انقلاب اسلامی بود، به عنوان اصول اساسی مبارزه پذیرفته شد، و به آن، با دیده تکلیف و فریضه دینی می نگرد. سخن گوی جنبش جهاد اسلامی فلسطین در دیدار با امام(ره) و در خطاب به ایشان گفت: «با ظهور انقلاب شما، ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش، راه جهاد و مبارزه است.» شیخ اسعد تمیمی یکی از رهبران فلسطینی در این باره گفت: «تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، حتی در عرصه واژگان، مثلاً به جای جهاد از کلماتی چون نضال و کفاح استفاده می شد.» البته جنبش های سیاسی اسلامی معاصر، این کلمات را به شکل های مختلفی چون (عملیات شهادت طلبانه (مثل فلسطین) و یا مبارزه مسلحانه و جنگ (مانند افغانستان) به کار گرفته اند.

مردمی بودن که یکی از ویژگی های انقلاب اسلامی ایران است، در جنبش های سیاسی اسلامی راه یافته است. به عبارت دیگر، این جنبش ها دریافته اند که اسلام توانایی بسیج توده های مردم را دارد. بر این اساس، آنها از اتکا به قشر روشنفکر به سوی اتکا به مردم گرایش یافته اند، و در نتیجه پایگاه مردمی خود را گسترش داده اند. مثلاً هسته اصلی مبارزه در فلسطین را روحانیون، دانشجویان، جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند. به هر روی، پس از انقلاب اسلامی ایران، جنبش ها مبارزات خود را به صورت مردمی پی می گیرند. به عقیده دکتر حسن الترابی رهبر جبهه اسلامی سودان، انقلاب اسلامی اندیشه کار مردمی و استفاده از توده های مردم را به عنوان هدیه ای گران بها، به تجارب دعوت اسلامی در جهان اسلام عطا کرد. گرایش به اندیشه کار مردمی، جنبش های اسلامی را به سوی وحدت طلبی مذهبی و قومی سوق داد. به عنوان مثال، یکی از مواد بیانیه شش ماده ای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، بر وحدت اسلامی تکیه دارد. در مجموع، این امر، جنبش های اسلامی سیاسی را از اختلاف و تفرقه دور ساخته و آنها را از تشکیلات قوی تر، امکانات وسیع تر، حمایت گسترده تر و پایداری بیشتر برخوردار ساخت.

شکل دیگر تاثیرات انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر، به تقلید شعارهای انقلاب اسلامی از سوی جنبش گران مسلمان برمی گردد. مثلاً شعار مردم مسلمان معترض ترکیه، قبل از کودتای 1359 آن کشور، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. شهروندان کابل بر فراز بام منازل خود فریاد الله اکبر سر می دادند، در پلاکاردهای مسلمانان مصر شعار لاشرقیه و لاغربیه دیده شده است. مردم کشمیر در راهپیمایی دویست هزار نفری 1369 شعار الله اکبر و خمینی رهبر را مطرح کردند. جهاد اسلامی فلسطین بر آن است که فلسطینی ها همان شعارهایی را سر می دهند که انقلاب اسلامی منادی آن بود. آن ها با فریاد بلند فریاد می زنند، لااله الاالله، الله اکبر، پیروزی از آن اسلام است. در واقع، آن ها شعارهای قوم گرایی و الحادی را به یک سو انداختند، و شعارهای انقلاب اسلامی را برگزیدند. در سال های 1369 تا 1379 در خیابان های کیپ تاون آفریقای جنوبی شعار و ندای الله اکبر، بسیار شنیده شد. این یادآور و مؤید این کلام رهبری انقلاب است که فریاد الله اکبر مردم الجزایر بر پشت بام ها درس گرفته از ملت انقلابی ایران است.

جنبش سیاسی اسلامی معاصر به تاثیر از انقلاب اسلامی ایران از مسجد سرچشمه می گیرد و به مسجد و اماکن مقدسه ختم می شود. حتی دانشجویان انقلابی، حرکت های ضددولتی خود را از مسجد دانشگاه ها سامان می دهند. بدین سان مساجد رونق تازه ای یافته اند، و مرتب بر ساخت مساجد تازه افزوده می گردد. به عنوان مثال، تعداد مساجد ساخته شده در فلسطین طی سالهای 1378 و 1379 سه برابر سال های قبل از آن بود. و نیز برنامه های مساجد افزایش یافته، گفت و گوی های سیاسی در مساجد زیاد شده گرایش به مسجد و نمازهای جمعه و جماعت فزونی گرفته و مساجد بیش از گذشته به مرکز مخالفت های ضددولتی تبدیل گردیده است. هسته های اصلی مبارزه از درون مساجد و با فکر و اندیشه اسلامی شروع و گسترش یافت و مبارزات به شکلی مردمی و همه جانبه درآمد. و به همین دلیل، دومین مرحله انتفاضه که در ماه های پایانی 1379 شکل گرفت، به انتفاضه الاقصی معروف است، قبل از آن نیز، به انتفاضه، انقلاب مساجد می گفتند. شاید به این علت، امام جماعت مسجد الاقصی معروف است، قبل از آن نیز، به انتفاضه، انقلاب مساجد می گفتند. شاید به این علت، امام جماعت مسجدالاقصی می گوید، مسجد به صورت منبع الهام، ثبات و پیوستگی مبارزان فلسطینی علیه اشغالگران درآمده است.

از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبش های سیاسی اسلامی معاصر دیده می شود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب اسلامی در اقصی نقاط جهان اسلام فزونی گرفت. حتی در برخی از کشورهای اسلامی چون لبنان و الجزایر، چادر که سمبل حجاب ایرانی است، مورد استفاده قرار گرفت. در ترکیه، علی رغم مخالفت های دولتی، رعایت حجاب رو به گسترش است. زنان فلسطینی گرایش بیشتری به حجاب پیدا کرده اند، در کنار آن، گرایش به نماز بیشتر شده، انتشار مجلات و نشریات اسلامی افزایش یافته و مشروب فروشی ها و مراکز فساد و فحشاء مورد حمله زیادی قرار می گیرند. حجاب اسلامی، حتی تا دل اروپا هم نفوذ کرده است، به گونه ای که گرایش به حجاب در مدارس فرانسه و مخالفت مکرر دولت این کشور با حجاب، پدیده ای به نام جنگ روسری را پدید آورده است.

یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکت های اسلامی و سیاسی معاصر، تظاهرات به سبک ایران است که در برخی از کشورهای اسلامی اتفاق افتاد. مثلامردم شهرهای عراق، چون نجف و کربلادر تایید انقلاب اسلامی ایران و به تاسی از آن، در روز 23 بهمن 1357، تظاهراتی شبیه به ایران برپا نمودند. در پی آن، تظاهراتی به شکل ایران در شهرهای کاظمین، الثوره، بغداد و دیاله به رهبری آیت الله محمدباقر صدر برقرار شد. حتی در آغاز انتفاضه جدید مردم عراق، یعنی در 1370، آن ها همانند تظاهرات کنندگان ایرانی مخالف شاه در سال 1356 و 1357، شهر حلبچه را به خمینی شهر نام گذاری کردند و کنترل شهرها را به دست گرفتند. شیعیان عربستان سعودی اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در شهرهای قطیف، صفرا، اباقیق، خنجی و شیهات دست به تظاهرات زدند. تظاهرات مشابهی در سال 1357 در شهرهای قونیه، یوزکات و کوجائیلی ترکیه صورت گرفت. این روند، کم و بیش در سال های بعد نیز ادامه یافت.

شعارنویسی به شیوه مبارزان انقلابی ایران مورد توجه جنبش گران مسلمان است. به عنوان مثال، مردم مصر در مخالفت با رژیم مبارک، شعارهای لااله الاالله، محمد رسول الله(ص) و آیات قرآن را بر روی شیشه اتومبیل می نویسند. در نجف، شعارهایی از قبیل بله به اسلام و نه به عفلق بر روی دیوارها نوشته می شد. در انتفاضه 15 شعبان 1370 عراق، شعار النجدی یا ایران به چشم می خورد. علاوه بر آن، اعلامیه ها، سخنرانی ها و پوسترها به شکل مشابه آنچه در ایران اتفاق افتاد، در کشورهای اسلامی چاپ و انتشار می یابد. هنوز در منطقه شیعه نشین بیروت یعنی ضاحیه، شعارهای انقلاب اسلامی و تصاویر رهبری آن وجود دارد.

بازتاب انقلاب اسلامی، بررسی یک نمونه: بهترین پاسخ به این پرسش که انقلاب اسلامی به چه میزان بر جنبش های اسلامی معاصر تاثیر گذاشته است؟ معرفی و توصیف مصادیق است. البته مصادیق معتقدند، اما برخی از آن ها دارای برجستگی بیشتری هستند. در این مورد، لبنان و حزب الله برجسته ترین نمونه است. بین ایرانیان و لبنانی ها، علقه های فراوانی چون پیوندهای تاریخی علما و مردم جبل عامل با ایران دوران صفویه، فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی روحانی بلندآوازه ایرانی، امام موسی صدر به عنوان رهبر شیعیان لبنان، تشکیلات بر جای مانده از او یعنی جنبش امل، حضور شیعیان بسیار در لبنان، وجود دشمن مشترک (اسرائیل)، حمله اسرائیل به جنوب لبنان، کمک های انساندوستانه جمهوری اسلامی ایران محرومان لبنانی، مهاجرت و سکونت دائم مقداری از اتباع لبنان در ایران و... وجود دارد. این پیوندها باعث شده است که انقلاب اسلامی ایران بیش از هر جا در لبنان موثر باشد. این تاثیر در زمینه های متعددی مشاهده می شود. در زمینه فرهنگی، تعداد زیادی از تصاویر بزرگ امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در نقاط مختلف لبنان به چشم می خورد. بر روی دیوارهای آن عکس شهدایی دیده می شود که جان خود را در راه مبارزه علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی (دشمن شماره یک ایران) از دست داده اند. مردان با ظواهر اسلامی در خیابان ها در رفت و آمد هستند. زنان ملبس به حجاب اسلامی اند و در اجتماعات عمومی، جایگاه زنان از مردان جداست. و مردم لبنان از ایران به عنوان یک دولت انقلابی و اسلامی حمایت می کنند.

در لبنان، حزب الله بیش از هر گروه سیاسی اسلامی دیگر، تحت تاثیر انقلاب اسلامی قرار دارد. علاوه بر زمینه های مشترک موجود بین ایران و لبنان، انگیزه های دیگری موجب چنین تاثیر شگرف شده است. این انگیزه ها را می توان در پذیرش رهبری انقلاب اسلامی به عنوان رهبر دینی و سیاسی از سوی حزب الله و کمک های تسلیحاتی، مالی و ... ایران به حزب الله خلاصه کرد. هم چنین حزب الله از لحاظ اقتصادی و اجتماعی با اعطای کمک های تحصیلی به مستضعفان، توزیع داروی رایگان بین بیماران، تقسیم آب بین نیازمندان، ارائه خدمات درمانی به محرومان، البته در پرتو حمایت ایران به شدت فعال است. در عین حال از لحاظ نظامی از اسلحه و جنگ جدا نیست. بلکه بر پایه اصل جهاد همواره آماده پاسخگویی به حمله احتمالی دشمن صهیونیستی است، و در این باره، اعضای حزب الله لبنان براساس شعار اسلامی امام خمینی(ره) یعنی اسرائیل باید از بین برود، قسم یاد کرده اند که جنگ با اسرائیل را تا آخرین لحظه ادامه دهند. در بعد فرهنگی حزب الله شعارهایی را از انقلاب اسلامی به عاریت گرفته و سمبل های انقلاب اسلامی را سمبل خود می داند. پیروزی حزب الله در دو دهه از فعالیتش علیه اسرائیل در مقایسه با فعالیت 40 و 50 ساله ساف، نشان از سودمندی استفاده از شعارهای اسلامی و جهاد مقدس علیه اشغالگران و عدم اتکاء به کشورهای دیگر در مبارزه ضداسرائیلی دارد.

حزب الله لبنان در بعد سیاسی هم به شدت از انقلاب اسلامی ایران تاثیر پذیرفته است، و برخلاف جنبش امل رهبری انقلاب ایران را در دو بعد سیاسی و مذهبی و بر پایه اصل ولایت مطلقه فقیه پذیرفته اند. به همین جهت از مواضع منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران حمایت بعمل می آورند، و در پی تاسیس حکومت اسلامی مشابه جمهوری اسلامی در لبنان هستند. حسین موسوی رهبر جنبش امل اسلامی در این باره می گوید: «ما به جهان اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی مادر ماست. دین ما، ملکه ما، خون ما و شریان حیات ماست.» در مجموع می توان گفت که علت توفیق حزب الله دو چیز است: اولا، به مبارزه رنگ اسلامی زد، شعارهای اسلامی برگزید، جهاد علیه اشغالگران را اعلام نمود. ثانیا، بدون اتکا به کشورهای دیگر، مبارزه خود را اداره کرد و آن را به انجام رسانید. که هر یک از این دو علت توفیق نیز، برگرفته از انقلاب اسلامی ایران است.

انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد، از این رو، بر روی ملت ها حساس است و تمایل به فراگیر شدن دارد. بنابراین، بر جنبش های اسلامی سیاسی معاصر تاثیر گذاشته، و به آنان جرات و جسارت مبارزه داده است. و به آنان می گوید اسلام به ملتی خاص تعلق ندارد و هدف آن، نجات محرومان و مستضعفان است. نتیجه آن که، انقلاب اسلامی چراغ رستگاری و نجات را برافراشته است، البته این که مسلمانان، به ویژه جنبش های اسلامی بتوانند از نور این چراغ به هدایت و سعادت نایل آیند. به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آن، اراده و تلاش آن ها در چارچوب اسلام و با الگوگیری از انقلاب اسلامی است. (مرتضی شیرودی )


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/11/11:: 9:47 صبح     |     () نظر

آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی
مقدّمه
آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی، دو مسأله به هم پیوسته و مهم اند که در این فصل مورد مطالعه قرار میگیرند. آرمانها، همان اهداف سلبی و ایجابی انقلابند که مردم به منظور دستیابی به آنها علیه رژیم پهلوی شوریده و تا سرنگونی آن از پای ننشستند. دستاوردهای انقلاب نیز آرمانهایی هستند که تحقق یافته اند.

آرمانهای انقلاب اسلامی
آرمانهای انقلاب اسلامی را از خلال شعارهای مردم در دوران پیروزی و پیامهای رهبران سیاسی و فکری بهخصوص رهبری منحصر به فرد امام خمینی (ره) با استفاده از روش تحلیل محتوا میتوان شناخت.
نکته مهم آنجاست که این هدفها در روند نهضت اسلامی به صورت کلی و غیرشفاف بیان می گردیدند که پس از پیروزی انقلاب در کشاکش حوادث و رویدادها و نیز در قانون اساسی 1358 به مقدار زیادی شفافتر و جزئیتر شده اند.

مهمترین آرمانهای انقلاب در حوزه های سیاست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد عبارتند از:
الف. آرمانهای فرهنگی و اجتماعی
مهمترین آرمانهای فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی عبارتند از:
1. ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان و تقوا

2. مبارزه با مظاهر فساد و تباهی
3. بالابردن سطح آگاهیهای عمومی با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی
4. آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی تا سر حدّ خودکفایی کشور
5. تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان
6. رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای عموم در زمینه های مادی و معنوی
7. ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور
8. تأمین حقوق همه جانبه افراد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای عموم و تساوی همه در برابر قانون
9. توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین مردم
10. تدوین قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی و سیاسی براساس موازین اسلامی
11. برقراری حقوق مساوی برای مردم بدون توجه به قوم، قبیله، رنگ، نژاد و زبان
12. برخورداری تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، از کارافتادگی، بی سرپرستی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره
13. آزادیهای اجتماعی از جمله آزادی کار و حق دادخواهی برای هر فرد.
به موارد فوق می توان ازبین بردن مراکز و مظاهر فساد در جامعه، برچیدن سفره ارتشا و تملق، احیای مفاهیم دینی همچون جهاد و شهادت را نیز اضافه کرد.
ب. آرمانهای سیاسی
مهمترین آرمانهای سیاسی انقلاب اسلامی عبارتند از:
1. براندازی نظام سلطنتی و ایجاد حکومتی دینی و مستقل
2. اداره امور کشور بر اساس شورا، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر
3. نفی هرگونه ستمگری، ستم کشی، سلطه گری و سلطه پذیری
4. امنیت داخلی و نفی تفتیش عقاید، سانسور و تجسس مگر به حکم قانون
5. آزادی نشریات، مطبوعات، اجتماعات و راهپیماییها و تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون
6. اتکا به آرای عمومی در اداره کشور و مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت خویش
7. طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب
8. محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی
9. تقویت کامل بنیه دفاع ملی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی نظام اسلامی

10. تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام و تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان
11. ایجاد روابط صلحآمیز متقابل با دول غیرمحارب
12. حمایت از مبارزه حق طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان، در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر. (1)

در واقع آرمانهای برون مرزی و مسؤولیتهای فراملی انقلاب اسلامی، میل به صدور پیام انقلاب و حمایت همه جانبه از ملل مستضعف و مسلمانان جهان و درانداختن طرحی نو در نظام بین الملل داشت. در این رابطه بنیانگذار جمهوری اسلامی در نخستین سال پیروزی انقلاب در تعیین راهبرد سیاست خارجی اعلام داشت:
ملت آزاده ایران اکنون از ملتهای مستضعف جهان در مقابل آنهایی که منطقشان توپ و تانک و شعارشان سرنیزه است، کاملا پشتیبانی مینماید. ما از تمام نهضتهای آزادیبخش در سرتاسر جهان که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادی مبارزه میکنند، پشتیبانی میکنیم.
البته ایشان در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود نظریه یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل را طرح کردند.
و شما ای مستضعفان جهان! و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان!... به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش بروید.

ج. آرمانهای اقتصادی
هرچند انقلاب اسلامی، انقلابی صرفاً اقتصادی نبوده و به هیچ وجه با الگوهای مارکسیستی قابل تفسیر نمی باشد، درعین حال آرمانهای آن شامل ابعاد اقتصادی نیز می شود:
1. جلوگیری از غارت بیت المال توسط خاندان شاهنشاهی و وابستگان آن
2. حفظ ذخایر زیرزمینی
3. تلاش در راه پیشرفت صنعتی و تکنولوژیک کشور از طریق برنامه ریزی اقتصادی، استفاده از علوم و فنون، تربیت افراد ماهر و...
4. استقلال و خودکفایی اقتصادی
5. تأمین خودکفایی در علوم و فنون، صنعت و کشاورزی

6. پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هرنوع محرومیت در زمینه های تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و تعمیم بیمه
7. ریشه کن کردن فقر و محرومیت
8. تأمین نیازهای اساسی، شامل مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده
9. تأمین شرایط برای اشتغال کامل
10. تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در اداره کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد
11. عدم اجبار افراد به کار معین و جلوگیری از بهره کشی از کار دیگری
12. منع اضرار به غیر، انحصار، احتکار و ربا
13. منع اسراف و تبذیر
14. جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور
15. تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی
16. عدالت اقتصادی و کم کردن فاصله طبقاتی
17. رسیدگی به روستاهای کشور و محرومیت زدایی از آنها.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مباشری 90/11/11:: 9:45 صبح     |     () نظر
   1   2      >


----------

Java Codes